موسیقی در منظومه «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
موسیقی همواره جزو جداییناپذیر زندگی انسان در طول حیات فرهنگی جوامع مختلف بوده و است. هنر موسیقی با آواز آغاز میشود، سپس با اختراع ابزار، امکان ساخت سازهای موسیقی بهوجود میآید و به تدریج با تکامل زبان، انسانها برای بیان اندیشه و احساسات درونی به شعر روی آورده و یک پیوند عمیق بین موسیقی و شعر شکل میگیرد.
در ادبیات فارسی بهویژه در شاعران به نامی چون فردوسی، سعدی، خیام، حافظ، مولانا، نظامی و دهها شاعر و سراینده دیگر، موسیقی جزو جداییناپذیر اشعار سروده شده بوده است. این پیوند گاهی بهطور مستقیم با شعر به صورت «موسیقی شعر» آمیختهشده و گاه با ذکر نام برجسته موسیقیدانان یک عصر بیان میشود و گاهی با معرفی و استفاده از نام آلات موسیقی دوره خاص تاریخی، در این شعرها، گنجانیده شده است.
در دورههای تاریخی که حیات فرهنگی برای رشد هنر و بهویژه موسیقی وجود داشته است، موسیقی در اشعار ادبیات فارسی بازتاب بیشتری را دارد. در زمان ساسانیان که بالغ بر چهارصد سال طول کشید و درخشانترین دوره موسیقی قبل از اسلام نام نهادهاند، این درخشندگی به خوبی دیده میشود. در این دوره زمینه رشد، پیشرفت و پرورش بهویژه هنر موسیقی و موسیقیدانان فراهم آمد و با شکوفایی موسیقی در این دوران، موسیقیدانان بزرگی چون باربد، نکیسا، سرکیس و رامتین، به تدوین و خلق آثار موسیقی میپردازند.
خسروانیها و سی لحن و سیصد و شصت دستان موسیقی رهاورد این دوره تاریخی است. خسرو به معنی سرود خوب و آواز خوشی بوده است که در هنگام نماز و نیایش اجرا میشده است. در این دوره هنرمندان موسیقی طبقه جداگانهای را تشکیل داده که به مقام ویژهای نایل میشوند و بهخصوص در دوره خسرو پرویز، موسیقی پیشرفت ویژهای میکند.
نظامی گنجوی نیز مانند شاعران گذشته به خوبی توانست موسیقی را در اشعار خود جای دهد و در معرفی گوشههای موسیقی، سازها و نوازندگان آن، نقش ماندگاری را داشته باشد. نظامی در منظومه «خسرو و شیرین» از سی لحن موسیقی که ایجاد آن را به «باربد» نوازنده و آهنگساز دوره ساسانیان نسبت دادهاند، نام میبرد. سی لحن باربد یکی از ترتیبهای اجرای آهنگها در موسیقی قدیم ایران بوده است. لحن در موسیقی همان آهنگ، نوا و صوتی است که به صورت آهنگین اجرا میشود. ابونصر فارابی در تعریف لحن میگوید: لحن به جمعی از نغمات مختلف که با ترتیبی خاص به یکدیگر پیوسته باشند، گفته میشود. از جمله این لحنها که در منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی آورده شد، میتوان به: گنج بادآورد، گنج گاو، گنج سوخته، شادُروان مروارید، تخت طاقدیس، ناقوسی، اورنگی، حقه کاووس، ماه بر کوهان، مشکدانه، آرایش خورشید، نیمروز، سبز در سبز، قفل رومی، سروستان، سروِ سهی، نوشینباده (نوشباده)، رامش جان، سازِ نوروز، مشکویه، مهرگانی، مُروای نیک، راه شبدیز، شب فرخ، فرخ روز، غنجه کبک دری، نخجیرگان، کین سیاوش، کین ایرج و باغ شیرین اشاره کرد .
خسروانی خوانی که در نظامی منظومه «خسرو و شیرین» به آن پرداخته شده، مجموع بیش از ۳۶۰ لحن موسیقی بوده که در هفت خسروانی شکل گرفته شده و با ایام هفته و سی روز ماه (سی لحن) و سیصد و شصت روز سال مناسبت داشته، برای میهمانیهای شاه در هر روز ساخته میشده است. «وحید دستگردی» نظامیشناس مشهور از سی و یک لحن در منظومه خسرو و شیرین نام میبرد که سی و یکمین آن، لحن خسروانی نام دارد. باید اشاره کرد که خسروانی خوانی در دورههای قبل و باستانی ایران برای پادشاهان و موبدان و حافظان آتشکدهها مرسوم بوده است. از خسروانیخوانی به عنوان نخستین پیوند موسیقی و کلام نیز نام برده میشود .
خسروانی به صورت گروههای سرودخوان رسمی به اجرا در میآمده است که سراینده سرود به تنهایی جملهای از سرود را میخوانده و سرایندگان دیگر همان جمله را تکرار میکردهاند.
در قرنهای بعدی این الحان موسیقی به صورت موسیقی مقامی، در موسیقی ایران دیده میشود که مقامها نیز بیان موسیقایی به شکل منسجمتری بوده است که شرح تئوریک این مقامها در کتب و تألیفات و رسالههایی بهوسیله اندیشمندانی چون ابونصر فارابی، ابن سینا، ابوالفرج اصفهانی، صفیالدین ارموی، عبدالقادر مراغهای، ابن خردادبه و دیگر اندیشمندان بزرگ ایرانی، تشریح و توضیح داده شده است.
در دوره قاجاریه این مقامهای موسیقی در قالب هفت دستگاه شور، ماهور، سهگاه، چهارگاه، نوا، همایون و راستپنجگاه به صورت یک موسیقی منسجم به نام «ردیف موسیقی ایرانی» تغییر پیدا میکند که امروزه همین ردیف موسیقی به عنوان پایه و اساس موسیقی ایرانی آموزش و فراگیری میشود .
بهطور کلی میتوان گفت، موسیقی هم به دلیل رعایت وزن ظاهری و درونی آن و هم به جهت کاربرد نام نوازندگان، اسامی سازها و بسیاری از کیفیت های دیگر موسیقی، همواره مورد توجه شاعران ادبیات فارسی بوده است.