نان و کوچه
*فرزاد سپهر
*روزنامهنگار و معمار
پسرکی شاد و خندان با یک نان زیر بغل به سمت خانه میرود و ناگاه صدای پارس یک سگ او را به خودش میآورد. پسرک از ترس فرار میکند و دنبال راهی میگردد تا خود را به خانه برسد، اما… این آغاز فیلمی ساخته زندهیاد «عباس کیارستمی» به نام «نان و کوچه» است. سالها پس از ساخت این فیلم هنوز نام نان با نام کوچه همراه است و یادآور کوچه، مسیر رسیدن از نانوایی تا خانه است، مسیری که آن را بچههای شهر طی میکردند. حالا این مسیر را بزرگترها بیشتر از کوچکترها برای رساندن نان به خانه میپیمایند و با ترس و لرزی عجیب همراه است. ترس و لرز از نداشتن پول خریدن نان. نان هر بار گرانتر و پرسش از چرایی گرانتر شدن نان، لابلای کوچههای شهر گم میشود.
نان خشک و دیگر هیچ
وقتی دستها هر روز به خواسته یا ناخواسته در پی خریدن نان برای قوت روزانه باشند و نان پاسخی ناکافی به آستین ما بدهد، راهی بهجز پیشانی و آسمان پیدا نمیکنند. یکی بر پیشانی میزند که آخر چه کنم برای نان خریدن و یکی بر آسمان میرساند هر دو کف دست را که خدایا این نبود رسم روزگار ما! آن وقت دستهای آویزان، خود را به گامهای لرزان میرسانند و راه رسیدن به خانه را طولانیتر میکنند تا شاید راه دیگری برای نان خریدن از اجرت کار روزانه پیدا کنند. صدایی در کوچه میپیچد و فریادی در بلندگوی خودرو بلند میشود که ضایعات میخرم و نان خشک! یکی نان خشک میخرد و یکی به دنبال نان نرم است برای همسر و بچهها. کدام پیدا میشود برای مردمان این روزگار، خدا داند. کیارستمی، فیلمی به نام «زندگی و دیگر هیچ» دارد. فیلم درباره پیداکردن زندگان بهجا مانده از زلزله رودبار و منجیل است. زلزله هنوز هم تن و جان مردم ایران را به شکلهای مختلف میلرزاند و ما بخش بزرگ مردمان ایران در کنار بخش کوچکتر که هیچ دغدغهای برای خریدن نان ندارند، به دنبال نان خشک هستیم و زندگی و دیگر هیچ!
قضیه شکل اول، شکل دوم
ایران و مردم آن در دو سوی انقلاب قرار گرفتهاند و بخش بسیار از همان جمع بزرگ به روزهای پس از انقلاب رسیدهاند. این موضوع فیلم کیارستمی است و او این بار در حد توان با برخی مسئولان از جمله وزیر جدید آموزش و پرورش درباره یک مسئله گفتوگو میکند. «قضیه شکل اول، شکل دوم» به تصویر کشیدن پاسخهای ناظران جدید حکومت است و تفاوت دیدگاهها را میتوان برگرفته از تأثیر گرفتن یا تأثیرگذاشتن هر کدام از ایشان پیدا کرد.
حالا میتوان همین مسئله را با موضوع نان و کوچه تکرار کرد. نان گران میشود و هر روز ترس برای رساندن نان به خانه بیشتر از روزها و شبهای قبل. پاسخ هر کدام از ناظران و تصمیمگرفتگان تغییردهنده در اوضاع زندگی مردم، میتواند تفاوت حرف و عمل را نشان دهد. حالا روایت بر عکس است و قضیه شکل دوم میتواند راهحل رساندن به شکل اول و پیداکردن تفاوت دیدگاههای مطرح شده باشد. انتخاب همچنان نان است و کوچه و غم نان اگر بگذارد!