نگاهی کوتاه به تأثیر موسیقی ایرانی بر موسیقی غرب
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
موسیقی ایرانی بدون شک جزو کهنترین موسیقی ها از دوران باستان تا امروز است. مهمترین اثر تاریخی مربوط به هنر موسیقی در ایران (مهر چغامیش ) به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد است که در آن یک گروه موسیقی را با سازهایی نشان میدهد. «هردوت» تاریخنویس یونانی از بخش مهمی از اوستا، گاتهای زرتشتیان میگوید که به صورت آواز آهنگین خوانده میشده است. در دوره هخامنشی موسیقی در سه بخش آئینهای مذهبی و بزم و رزم حضور جدی و مهمی داشته است. در دوره اشکانیان موسیقی از دربار به میان مردم میرود و در دوره ساسانیان عصر طلایی موسیقی ایرانی شکل میگیرد تا جایی که صد ها خنیاگر موسیقی «لولی» به وسیله بهرام گور که خود با موسیقی آشنا بوده، از هندوستان به ایران آورده میشود و در دوره خسرو پرویز، هنرمندان و موسیقیدانان بزرگی چون باربد، نکیسا و رامتین به وجود میآیند.
در کنار این روند شکلگیری و تکامل موسیقی عملی، اندیشمندان و موسیقی شناسان بزرگی چون ابوالفرج اصفهانی، ابن سینا، عبدالقادر مراغی، قطب الدین محمود شیرازی، ابونصر فارابی و صفی الدین ارموی توانستند پایههای علمی و نظری هنر موسیقی ایرانی را بدون تقلید از دیگر اندیشههای موسیقایی مدون کنند.
اگرچه عدهای سعی کردهاند که موسیقی ایرانی را ترکیبی از موسیقی یونانی و هندی نشان دهند، اما همانطور که اشاره شد مهر چغامیش که از قدیمیترین اسناد تاریخی موسیقی ایرانی است قدمتی پنج هزار ساله دارد و این در حالی است که «فیثاغورث» نظریهپرداز و پایه گذار موسیقی علمی در یونان، ۲۵۰۰ سال بعد از این مهر چغامیش، به دنیا آمده است. جالب است بدانیم که فیثاغورث در تاجگذاری داریوش بزرگ حضور داشته و از ۳۶۰ زن نام میبرد که در مقابل شاه ایستادهاند و سرود میخوانند و از سویی فیثاغورث در حدود ۱۲ سال در بابل (که در آن دوران بخشی از خاک ایران بوده است) اقامت داشته و از «زاراتس» یکی از متفکران فلسفی آن زمان که با موسیقی نیز آشنایی داشته، با موسیقی آشنا شده و آن را میآموزد .
به گفته دکتر «پرویز اذکائی» اندیشمند و محقق و پژوهشگر تاریخ، در موسیقی قبل از اسلام در همدان، به علت تأثیر و قدرت مانویت در هنر نقاشی و موسیقی، مکتب خاصی به نام مکتب اکباتان (همدان) شکل میگیرد که در دورههای تاریخی بعد، این مکتب تأثیر مهمی در شکلگیری موسیقی اروپایی در بخش موسیقی کلیسایی و سمفونی داشته است. این پژوهشگر میافزاید: «صعومهنشینهای کاتولیک از این مکتب موسیقایی مانوی الهام گرفته و بخشی از آن را وارد موسیقی اروپایی کردهاند».
«روح الله خالقی» از موسیقیدانان ایرانی میگوید دو مقام (گام ماژور و گام مینور) کل موسیقی اروپا را دربرمیگیرد و موسیقی ایرانی سایر مقامها یا دستگاههای خود را اضافهتر از سازمان موسیقی غربی دارد و به همین دلیل مینویسد: «اگر بگوئیم موسیقی ما غنیتر است ادعا نیست، بلکه عین حقیقت است» و ادامه میدهد: «وسعت دایره موسیقی ما چیزی است که برای اروپائیان هم مفید و هم قابل تقلید است».
«علینقی وزیری» نیز میگوید: فرم اصلی گامهای یونان قدیم که به نام «دورین» ضبط است، عین همان گام شور است. «پرودان پروست» یکی از نظریهپردازان موسیقی نیز معتقد است که یونانیها گام طبیعی (موسیقی) را از مشرق زمین گرفتهاند و گام هارمونیک «ر» را به دست آوردهاند و این همان گام اعراب و ایرانیها است. «مهدی برکشلی» از پژوهشگران موسیقی ایرانی این گفته پروست را اصلاح کرده و مینویسد: «مقصود آن است که این گام پیش از اینکه به اعراب رسیده باشد، در دست ایرانیها بوده است».
اگرچه نشان دادن تأثیر موسیقی ایران در یک یادداشت کوتاه امکانپذیر نیست، اما با نگاهی کوتاه از سابقه تاریخی طولانی موسیقی ایرانی طبق اسناد و نگارهها و کتب نظری موجود، میتوان ادعا کرد که هنر موسیقی با قدمت و پیشینه تاریخی خود، تأثیر جدی بر موسیقی غرب داشته است. این تأثیرگذاری حتی در سازهای موسیقی غربی دیده میشود. ادعای گزافی نیست اگر بگوئیم که ساز پیانو متأثر از ساز سنتور، ساز ویلون متأثر از ساز کمانچه، سازهای بادی چون قره نی و فلوت متأثر از ساز نی، ساز گیتار متأثر از ساز تنبور قدیم (با توجه به و پیشینه سازهای ایرانی به لحاظ قدمت تاریخی این سازها ) به وجود آمده است.
با ورود موسیقی غربی و اروپایی در تاریخ معاصر ایران در چند دهه گذشته، این تأثیرگذاری نتیجه عکس داشته است و به علت ناآگاهی و شناخت ناکافی بعضی از هنرمندان موسیقی ایرانی در استفاده و به کارگیری غلط از موسیقی غربی، آثار مخرب و منفی در موسیقی ایران داشته که توجه و بررسی و پژوهش در شناخت موسیقی قدیم و تأثیر آن در موسیقی جهان میتواند، به حفظ و ماندگاری هنر موسیقی ایرانی کمک شایانی کند .
«رابیندرانات تاگور» فیلسوف، نویسنده و شاعر هندی مینویسد : «ایران را با موسیقیاش شناختم. نظیر این موسیقی را با این وسعت و زیبایی تاکنون در هیچ جای دنیا نه دیده و نه شنیدهام».