هفتهنامه قرن بیستم
*مهدی بهخیال
*نویسنده و پژوهشگر
در ادامه تاریخ مطبوعات استان، در این شماره به معرفی هفتهنامه «قرن بیستم» میپردازیم. هفتهنامهای که با فراز و نشیبهای فراوان همراه بود و در نهایت منجر به کشته شدن صاحبامتیاز آن شد.
شرح احوال
«سید رضا کردستانی» مشهور به میرزاده عشقی در آذرماه سال ۱۲۷۳ در محله امامزاده یحیی (کوچه آیوسف) همدان به دنیا آمد. وی سومین فرزند از خانواده سید ابوالقاسم کردستانی (پسر عموی صدیقالاشراف) بود.
او پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی ادامه تحصیل را در تهران فراگرفت. سپس به زادگاه خود بازگشت و کار روزنامهنگاری را با نشریه محلی اکباتان (دوم) شروع کرد، اما طولی نکشید آن روزنامه تعطیل شد و وی با همکاری مدیر نشریه اکباتان (دوم) «اکباتاننامه عشقی» را راهاندازی کرد. اما اینبار اختلافات با مدیر روزنامه (اسماعیلزاده) شدت گرفت تا آنجا که میرزاده عشقی ترجیع داد خود به صورت مستقل نشریه «نامه عشقی» را در شهریورماه ۱۲۹۴ در همدان منتشر کند.
اما طولی نکشید که این روزنامه هم تعطیل و وی راهی استانبول و پس از چندی رهسپار بغداد شد، و در نهایت تهران را برای زندگیکردن انتخاب کرد. او در تهران خیلی زود توانست با مطبوعات همراهی کند و اشعار و یادداشتهایش را در اختیار آنها گذارد، اما در همین ابتدا دچار دستخوش سیاست شد و به دلیل سرودن قصیدهای در مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹م. ایران و انگلیس گرفتار شد و به حبس در قلهک محکوم شد. وی پس از آزادی به سرودن اشعار و ساخت و اجرای نمایشنامههایی همچون: داستان بیچارهزاده ـ جمشید ناکام، رستاخیز سلاطین ایران و حلواءالفقرا روی آورد، اگرچه برخی از این نمایشنامهها هم به محاق توقیف درآمد، اما او با پشتکار و ممارست توانست مجوز انتشار هفتهنامه قرن بیستم را بگیرد.
وی نخستین شماره این روزنامه را در ۱۶ اردیبهشتماه ۱۳۰۰ در تهران منتشر کرد. اما به نوشته برخی از همدانپژوهان، میرزاده عشقی ۳ شماره نخست این روزنامه را در همدان منتشر کرده است، اما بنا به تصور ما این روزنامه از ابتدا در تهران منتشر شده است.
نشریهای که در ابتدای سال سوم انتشار به شکلی مبهم به درخواست «حبیبالله قدیری» به او سپرده شد و وی پس از انتشار تنها یک شماره مرگ میرزاده عشقی جوان را رقم زد.
وی همچنین در مدت زمانی دیگر به دنبال اخذ نشریهای دیگر به نام «آشیانه عشق» بوده است که احتمالاً موفق به دریافت مجوز آن نشده است.
مشخصات قرن بیستم
نخستین شماره هفتهنامه «قرن بیستم» به صاحبامتیازی میرزاده عشقی در شانزدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۰۰ شمسی، در ۱۶ صفحه رحلی در تهران منتشر شد. این نشریه با اینکه در زمان اخذ مجوز به روش اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، ادبی و علمی اشاره کرده بود، اما در هنگام انتشار بیشتر به مسائل ادبی، سیاسی، خبری اشاره داشت.
قیمت اشتراک سالیانه روزنامه در تهران و ولایات (شهرها) ۸۰ قران و در خارجه ۹۰ قران در نظر گرفته شده بود، همچنین قیمت اعلانات بین ۱ تا ۳ قران نسبت به صفحات داخلی متغیر بود. این روزنامه که به شیوه ۳ ستونی (بعدها ۵ ستونی) چیده میشد در چاپخانههای ایران و سعادت انتشار پیدا میکرد.
محل اداره روزنامه در محله جمشیدی تهران دایر بود؛ اما بعدها همچون دیگر مشخصههای روزنامه آن محل هم تغیر پیدا کرد. اما آنچه در تمامی مدت انتشار تغیر پیدا نکرد آرم (لوگو) روزنامه بود که در سرلوحه نشریه به صورت خوشنویسی شده نقش بسته بود.
از دیگر نکات قابلتوجه در این روزنامه فهرست مطالب نشریه بود ـکاری که تا این روزگار هم مرسوم نبوده و نیستـ که در صفحه اول روزنامه با عنوان «فهرست نگارشات» درج شده بود.
آخرین شماره این روزنامه مربوط به هفتم تیرماه سال ۱۳۰۳ است، که کمتر از یک هفته پس از چاپ آن شماره در دوازدهم تیرماه میرزاده عشقی کشته میشود.
فهرست
برای آشنایی با سبک و سیاق و نوع مطالب این روزنامه «فهرست نگارشات» شماره اول این روزنامه که در تاریخ ۱۶ اردیبهشتماه سال ۱۳۰۰ منتشر شده است درج میشود:
قرن بیستم/ غزل یکرنگی/ روسبیان ری/ خلاصه مسائل سیاسی داخله/ روابط بین ایران و روس/ گذارشات کنونی دنیا/ قطعه/ پارسال/ امسال/ خزان و مرگ جوان/ زندگانی جدا/ صمیمیت/ تجمل/ اعلانات.
اسناد
در مورد روزنامه قرن بیستم اسناد بسیاری موجود است که در این قسمت یک فقره از آن را نقل میکنیم:
«ریاست وزراء ـ نمره ۱۰۱۷، بتاریخ… برج… ۱۳۳۳، ضمیمه…
حکومت نظامی تهران
آقای میرزاده عشقی از مقام منیع ریاست وزراء عظام اجازه حاصل کردهاند یک جریده هفتگی مصور اجتماعی، سیاسی، ادبی و اخلاقی به نام (قرن بیستم) طبع و نشر کنند. حسبالامر مقرر خواهید فرمود از انتشار آن جلوگیری نکنند. [امضاء ـ مهر] اجازه داده شود…»
سرمقاله
در پایان برای آشنایی با نوع نگارش میرزاده عشقی در این روزنامه بخشی مختصر از یادداشت ایشان را که در تاریخ چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۰۱ (سال دوم، دوره دوم، شماره چهاردهم، صفحه ۱) با عنوان «روزنامهنویسی مایه خون دل» درج شده است نقل میشود: «روزنامهنویسی مایه خون دل است خصوصاً برای من. باید دیده باشید بعضی از مردم را که متأهل شدند و عیالبار گردیدهاند وقتی به دوستان صمیمی درد دل میکنند با نهایت تأثر اظهار میدارند خوشا به حال آن ایامی که پایبند اهل و عیال نشده بودیم… گوینده همان آه و حسرت را نسبت به ایامی که روزنامه نمینوشتم، میکشم، زیرا که روزنامه هزار دردسر دارد که یکی از آنها مصارف هنگفت مطبعه و کاغذ است (تقریباً شمارهای چهل تومان) من خودم قبل از آن که شروع به نوشتن قرن بیستم نمایم به اغلب با مدیران محترم جراید محشور بودم و از آنها میشنیدم که روزنامهنویسی مایه خون دل است، ولی آنطوری که باید نمیفهمیدم کجای دل آنها میسوزد که این حرف را میزنند. ولی حالا…»