وتن

0

*آرمان نوری

وطن به معنای اقامتگاه، یک هم‌آوایی با تن به معنای بدن در لفظ فارسی دارد. از آن‌جا که در گفتار فارسی نحوه تلفظ حروف مثل عربی کاربرد ندارد «ط» و «ت» یک نوع تلفظ می‌شوند. می‌شود وطن را هم تن یک انسان دید. همه اجزای بدن وقتی کاری را انجام می‌دهند که مغز با اراده عقل به آن‌ها فرمان داده باشد و مغز قبل از فرمان دادن همه اجزا و کارکرد متفاوت آن‌ها را به رسمیت شناخته و با مجموعه رشته‌هایی با اجزا بدن در ارتباط است. اگر چنان‌چه این رشته‌های ارتباطی قطع شود، عضو مورد نظر فرمان مغز را نمی‌برد و نتیجه آن که بدن فلج می‌شود. مغز وطن هم نیازمند چنین رشته‌هایی است. لازمه گفت‌وگو وجود این خط ارتباط است تا مشکلات و کمبود‌ها به مغز فهمانده شود.

از نظر فیزیولوژیک سرانگشت همه انسان‌ها با هم تفاوت دارد. این را کسانی مثل افسران پلیس و امنیتی‌ها که با انگشت‌نگاری و اثر انگشت سر‌و‌کار دارند، به خوبی می‌فهمند. این یعنی هیچ‌گونه نمی‌توان انسان‌ها را شبیه به هم کرد چرا که انسان ربات نیست. علاوه بر جنبه فیزیکی در فکر، رفتار، عقیده و باورها، در نوع پوشش هم همه انسان‌ها یکسان نیستند و نمی‌توانند هم باشند. علاوه بر مغز که عضو برتر است دیگر اجزا هم باید به یکدیگر احترام بگذارند؛ نمی‌شود قسمت مخرج بدن را به دلیل کارکرد آن تمسخر کرد و نادیده گرفت؛ چراکه وجود آن به شدت ضروری و لایق احترام است و این فرهنگ‌سازی بین خود اجتماع را لازم دارد. نمی‌شود از تن انتظار داشت که گلبول قرمز همان کار گلبول سفید را انجام دهد؛ نمی‌توان با دیدگاه پادگانی به ساحت اجتماع و فرهنگ و اقتصاد نگاه کرد، طوری که در پادگان رایج است. با ارتش چرا ندارد، نمی‌توان اجتماع را اداره کرد؛ با رویکرد ایجابی افکار مختلف در حل مشکلات باید اجازه ابراز نظر و عمل داشته باشند تا در رقابت با یکدیگر بالاخره روش صحیح حل مشکلات اعم از معیشت و آسیب‌های اجتماعی که دیگر طاقت‌فرسا شده‌اند از میان این‌ها پیدا شود، رویکرد سلبی تاکنون باعث خسارت سرمایه مادی و معنوی از جمله فرار مغز‌ها و سرمایه‌گذارها ازکشور شده.

در وطنی که ما هستیم اقوام، فرهنگ‌ها، خرده فرهنگ‌ها و تفکرات مختلف از قدیم‌الایام بوده و امروز نیازمند دوری از مرکزگرایی و توجه به هویت یکدیگر هستیم. نمی‌توانیم با انحصارطلبی به دلیل باور یا قومیت همدیگر را طرد کنیم یا به خاطر خرده فرهنگ انگ بزنیم؛ چنان‌چه هنوز به موسیقی رپ می‌گویند موسیقی زیرزمینی یا هنر رقص بار منفی دارد. همه به هم مثل یک تن نیاز داریم. قومیت‌های مختلف و ایضا ادیان مختلف سرشار از ادبیات، فرهنگ، خوراکی، پوشش، موسیقی، داستان‌های فولکلوریک و آداب و رسوم بسیار غنی هستند و خوب است برای بقیه شناسانده شوند؛ مثل عاشیق‌های ترک زبان و رقص کردی، آواز لری، بندری و زبان اقوام تات و ترکمن، گیلک، مازنی، عرب خوزستانی و ارمنی، زرتشتی و حتی لهجه‌های مختلف فارسی.

زمانی «هوشنگ مرادی کرمانی» گفته بود از ابتدا تا انتهای کرمان چهل نوع لهجه مختلف هست؛ در دیگر مناطق هم همین است؛ مثلا در خراسان لهجه نیشابوری با سبزواری تفاوت دارد و همچنین در تمام قسمت‌های ایران این وضع برقرار است. در کنار بزرگداشت زبان و ادب فارسی که روز درگذشت استاد شهریار ترک‌زبان است، لازم است ادبیات اقوام هم پاس داشته شود حتی دیگر اقوام فلات ایران که در طول تاریخ بین آن‌ها مرز کشیده شده است لایق همبستگی هستند مثل شهروندان افغانستانی که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند و با جغرافیای ایران اخت شده‌اند؛ نباید حقوق شهروندی آن‌ها نادیده انگاشته شود و بعد از این همه سال شناسنامه مدرک‌هویتی و حق تحصیل نداشته باشند.

در همدان از گذشته قومیت‌ها و ادیان مختلف با هم زندگی می‌کردند، با گویش‌های مختلف؛ چنان‌چه لهجه

فارسی مریانجی با لهجه مرکز همدان تفاوت دارد، حتی یهودی‌های همدان لهجه عبری خاص خودشان را

داشته‌اند و دیگر اقوام کرد، ترک، لر، فارس، لک و مسیحی، یهودی و دراویش در کنار هم بوده‌اند.

هرچند اشتباهاتی در برخورد با هم داشته‌اند. چنان‌چه گفته شده عقل سالم در بدن سالم است، تنی سالم است

که جز‌‌‌ء جزء آن تقویت شود. امروز بیشتر از قبل لازم است تن رنجور و بیمار وطن را سرپا نگه

داریم. به قول نظامی بزرگ: همه عالم تن است و ایران دل/  نیست گوینده زین قیاس خجل/ چون که

ایران دل دل زمین باشد/ دل ز تن به بود، یقین باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.