*مسعود میدانچی
*نویسنده و پژوهشگر
رفت و یک تن رفت و چون یک کوه رفت
رفت و تنها رفت و یک انبوه رفت
چند سالی است که از درگذشت زندهیاد «حاج مهدی بکتاشی» (پهلوان بکتاش)( ۱۲۸۸_ ۱۳۸۵ ) میگذرد. او یکی از خدمتگزاران ملت ایران در عرصه فرهنگ و ورزش، یکی از مبارزان راه آزادی و از پیشاهنگان فعالیتهای اجتماعی، یکی از یاران نهضت ملی کردن صنعت نفت در این خطه از میهن عزیزمان و مردی مردستان از دیار مردخیز الوند بود.
پدر ایشان، «شادروان پهلوان حاج عبدالعلی بکتاشی» که به بابا شهرت داشت، از مبارزان و قهرمانان دوره قاجار در تیراندازی و سوارکاری بینظیر و سرآمد روزگار خود بود و همراه تنی چند از دلیرمردانِ شجاع منطقه همدان همانند برادران «زارعزاده» (احمدخان، اسماعیلخان و محمود خان) در مقابل قوای مهاجم و متجاوز روسیه تزاری که قسمتهایی از مناطق کشور از جمله منطقه همدان را در اشغال داشت، «هسته مقاومتی مسلحانه» تشکیل دادند و با جنگوگریزهای مستمر عرصه را بر متجاوزان تنگ کرده و از آب و خاک و ناموس و شرف این خطه دفاع جانانه کردند. شرح فداکاریهای آنان در کتاب هگمتانه تا همدان به قلم «غلامحسین قراگُزلو» (صفحات ۵۹۴ تا ۵۹۸) آمده است.
مهدی تحتِ تعلیماتِ سلحشورانه چُنین پدر باغیرت و حمیتی، دوران نوجوانی و تحصیل را پشتِ سر گذاشت و بعد از گذراندن دوره خدمتِ سربازی به استخدام فرهنگ در آمد و رشته ورزش را انتخاب کرد. زیرا این عرصه با روحیه فرهنگمداری و برازندگی جسمانی او سازگار بود.
او یکی از بنیانگذارانِ ورزشِ نوینِ کشور بود و ورزشهای نوین را بین جوانان و دانشآموزان همدانی رایج کرد و توانست ورزش همدان را به سطح بسیار بالا و مطلوبی ارتقا دهد. در مجله «نیروی راستی» شرح این تلاشها و موفقیتهای چشمگیر به ثبت رسیده است.
پهلوان بکتاش یکی از نامآوران ورزش باستانی کشور هم بود و «باشگاه ورزشی الوند» را در همدان ایجاد و مدتها مدیریت کرد. ورزشکاران شایستهای هم در این عرصه پرورش داد و خود در این میدان به بالاترین مرحله صعود کرد و مفتخر به دریافت «شال کهنهسواری» گردید که ممتازترین نشان در این ورزش است.
پهلوان بکتاش همواره به شاگردانش تأکید داشت که باید ورزش و فرهنگ را توأمان به پیش برد. او خود شعار مرگ بر جهل را سرمشق و الگو قرار داد و همواره تا پایان عمر با مطالعه کتاب مأنوس و محشور بود.
قَدی که بهرِ خدمتِ مردم عَلَم شود بهتر ز قامتی که به محراب خَم شود
روانشاد بکتاش همگام با ورزش در کارهای اجتماعی نیز پیشقدم بود و در مقابلِ هر ناحقی ایستادگی کرد، سر خَم نکرد و مقاومت نشان داد و در مسیر استقامت و ظلمستیزی صدماتی هم متحمل شد و این روحیه را تا آخر عمر خود حفظ کرد.
شایسته چُنان پدر دلیری، چُنین فرزند برومندی بود. شعارِ نیکمرد دیارِ ما همواره این سخنِ ماندگار حضرت سعدی بود:
سعدی! دو چیز میشکند قدرِ مرد را تصدیقِ بیوقوف و سکوت وقوفدار
او در دوران نهضت ملی کردن صنعت نفت یکی از یاران «دکتر محمد مصدق» بود و بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد مدتها گرفتار بود. از کار برکنار گردید و به کشاورزی روی آورد و بعدها مجدداً به خدمت فرهنگ در آمد. بعد از بازنشستگی به همراه همفکران دوران خدمت «گروه فرهنگی آرش» را که از مدارس نامآورد موفق تهران بود، در شرق تهران ایجاد کرد و مدیریت آن را عهدهدار شد.
در دوران انقلاب بهرغم کهولت سن یکی از فعالان انقلابی بود و دوشادوش ملت در تظاهرات شرکت جدی داشت و همواره در مجالس و محافل با بیانات فصیح و بلیغ و قرائت اشعار مهیج، سخنان حکیمانه، روشنگرانه و شجاعانه با صدایی رسا و گویا از مبارزه با جهل و بیعدالتی سخن میگفت.
در تمام طول عمر دَرِ خانه او به روی گرفتاران همواره باز بود و با روی گشاده و با عبارت «صفا آوردی» از آنها استقبال میکرد و برای رفع مشکلات دردمندان از هیچ اقدامی دریغ نمیکرد و تا اخذ نتیجه موضوع را دنبال میکرد و با حضور در جلسات متعدد و نصایح پدرانه و مشفقانه در ایجاد صلح و صفای بین متخاصمین میکوشید و چون بدون هیچگونه چشمداشتی صرفاً برای رضای حق گام برمیداشت، کلام دلنشین او مؤثر و مفید میافتاد. خاطرات و خدمات او برای مردمی که او را
میشناختند، بهویژه همشهریان، فراموششدنی نیست.
در آخرین دیدار در روزهای پایان عمر این بیت را برای من تقریر نمود:
به هوش باش دلی را به سهو نخراشی به ناخُنی که توانی گرهگشایی کرد
پهلوان بکتاش از تبار اسطورههای ورزشی و پهلوانان راستینی چون پوریای ولی، حاج سید حسن رزاز و جهانپهلوان تختی بود که در خصوص آنان گفتهاند: «پهلوانان هرگز نمیمیرند».
زندهیاد پهلوان بکتاش در بیستوششم اسفندماه سال ۱۳۸۵ در سن ۹۸ سالگی در تهران درگذشت و پیکرش برای خاکسپاری به زادگاهش همدان انتقال داده شد.
مردم خوب و قدرشناس همدان در شانزدهم فروردینماه ۱۳۸۶ تشییع جنازه بسیار باشکوهی از او به عمل آوردند و بعد از اقامه نماز به امامت حضرت آیتالله محمدی امام جمعه همدان با پیکرش وداع کرده، او را در قطعه نامآوران باغ بهشت همدان به آغوش خاک سپردند.
در این گنبد به نیکی برکش آواز که گنبد هر چه گیرد آن دهد باز
روانش شاد و راهش پررهرو باد
*مقاله مسعود میدانچی از کتاب پیام الوند (سال چاپ ۱۴۰۰)