کاشان تا همدان
*علی بنیکاظمی
دوشهر در دو اقلیم متفاوت با مسافتی نه چندان نزدیک میتوانند دارای پیوندهای مادی و معنوی استواری باشند. همدان و کاشان از جمله این شهرها هستند.
کوروش بزرگ پس از فتح بابل (۵۳۸ق،م) به نوشته مورخان، قوم یهود را از اسارت آزاد کرد. عدهای به طرف فلسطین رفته و گروهی به طرف فلات ایران مهاجرت کردند و بیشتر در شهرهای همدان، اصفهان و کاشان ساکن شدند. آرامگاه «استر و مردخای» در همدان (علی اصغر حکمت، تاریخ ادیان) و آرامگاه «ملاموشه حلبی» در کاشان نشاندهنده همزیستی ایرانیان با این قوم است.
شاید هم راه مراوده همدان با کاشان را این قوم تجارتپیشه هموار کرده باشند که تا قرنهای بعد ادامه داشته است. در دوره صفوی تا نادرشاهی تعداد سکنه قوم یهود کاشان را بیش از هزار خانواده و دارای سیزده کنیسه نوشتهاند. (حبیب لوی، تاریخ یهود ایران)
از سالهای حدود ۱۳۵۰خورشیدی این قوم به تدریج کاشان را ترک و امروزه دیگر نشانی از ایشان نیست، اما چند مکان آنها در کاشان برجای است، مزار ملاموشه حلبی که اخیرا توسط داود آلیانس یهودی کاشانی ساکن انگلیس بازسازی شده و دیگر گورستان قدیمی ایشان و عمارت مدرسه اتحاد (آلیانس) در کوی پاقپان است. در متون آشوری، دشت کاشان را سرزمین نمک، لاجورد و کوه بیکنی، سرزمین مادهای دوردست عنوان کردهاند. (اذکایی پرویز، درگزین تا کاشان)
چنانکه از تاریخ ایران و پیش از اسلام درگذریم میتوان رابطه این دو شهر تاریخی را بیشتر واکاری کرد. در شروع فتوح اعراب و شکست نهاوند مادستان را ابتدا بلاد جبال و سپس عراق عجم در مقابل عراق عرب نامیدند که ابتدای آن همدان و انتهای آن کاشان، قم و ری قرار داده که شامل شهرهای ساوه، اصفهان، اراک (عراق) نهاوند و دیگر شهرهای حوزه غربی تا مرکز ایران را شامل میشده که همگی تحت فرمان خلافت اسلامی بوده است. از دورههای حکمرانی سلسلههای ایران طاهریان ، سامانیان و صفاریان که در شرق و شمال شرقی ایران حکومت داشتهاند و سلسلههای دیگر تا ظهور دولت سلجوقی اطلاعاتی در ارتباط این دوشهر در دست نیست.
با استقرار حکومت آل سلجوقیان درشرق و غرب ایران و پیدایش وزیران ایرانی در دربار ترکمانان سلجوقی، پیوند همدان با کاشان نمایان میشود. ازمنشیان دیوانی که تربیت شده، خواجه نظامالملک بوده و پس از قتل خواجه به سبب کفایت و کاردانی در همدان به وزارت محمود بن محمد بن ملکشاه و سپس وزارت سلطان مسعود سلجوقی رسید و با او به بغداد رفته و در آن شهر سکونت کرده و بعد چندی در سال (۵۲۶.ق) به وزارت المستر شه با الله خلیفه عباسی را یافته شرفالدین ابونصر انوشروان خالد کاشانی است. وی را از جمله کبار نویسندگان و مولفان قرن ششم هجری و از مشاهیر وزرای دوره سلجوقی دانستهاند. تنها اثر شناخته شده او کتاب «الانفثه المصدور…» نام داشته که به فارسی بوده و اکنون در دسترس نیست. اما عماد کاتب اصفهانی آنرا به عربی برگردانده و در تاریخ خود گنجانیده و از مجموع مطالب مهم آن، تاریخ آل سلجوق خود را ساخته و از انوشروان به نیکی یاد کرده است.
«از دیرینهترین کسانی که از عینالقضات همدانی یاد کرده، انوشروان پسر خالد کاشانی وزیر فارسینویس (مسترشه) خلیفه که به وزارت محمود و مسعود سلجوقی رسید چند سطری درباره روابط عینالقضات با وزیر، درگزینی و قتل وی در نفثه المصدور فارسی که عماد کاتب اصفهانی آن را به عربی برگردانیده، دیده میشود» ( منزوی علینقی نامههای عین القضات همدانی جلد۳)
انوشروان خالد کاشانی با توجه به اینکه بیشتر عمر خودرا در همدان گذرانیده با این وجود در کاشان ابنیه و آثار متعددی بناکرده و مدرسه نیکو به نام شرفیه ساخته و کتابهای بسیاری بر آن وقف نموده و املاک بسیاری هم چنین و در دیگر شهرها، کاروانسرا و دارالشفا بنا کرده است. (هندوشاه نحجوانی، تجارب السلف) عزیزالدین کاشانی: وزارت سلطان طغرل بن ارسلان را داشته، سلطان طغرل بواسطه اختلافی با او متغیر شد و فرمود که او را با پسرش به به زه کمان خلاص کردند. (سال۵۸۸ق، آثار الوزرا) معین الدین احمدثانی (کاشانی): وزیر سلطان طغرل آخرین از سلجوقیان بود که فرمانروایی آنان سال ۵۸۹ق پایان یافت (نراقی حسن، تاریخ اجتماعی کاشان) خاقانی در نکوهش یکی از وزرای شروان و نکوداشت وزرای سلجوقی گفته است:
ای ظلم تو مخرب ملک یزدیان
لاف از علی مزن که یزد دوم تویی
قمی و درگزینی و کاشانی وزیر
در خواجگی سرآمد گانند کم تویی
(دیوان خاقانی، ضیاالدین سجادی، ص ۹۳۱)
منظور از قمی، نجم الدین قمی، درگزینی قوام الدین ابوالقاسم درگزینی و کاشانی، شرف الدین انوشروان خالد کاشانی که همگی از وزرای دوره سلجوقی در همدان بودهاند.
(ابوبکر راوندی، ح ۵۵۰ – ح ۶۱۰ ق)
نجم الدین ابوبکر محمد بن علی بن سلیمان ….. راوندی کاشانی در یک خانواده کوچیده از (راوند) کاشان به همدان طی نیمه دوم سده ششم ه.ق بالید. باری ابوبکر راوندی تحت توجه داییهایش در هنر خوشنویسی مهارت مییابد و مقدمات ادبی را هم فرا میگیرد و هم شهرهای عراق عجم را همراه با ایشان میگردد. از سال ۵۹۰ق که سلطان طغرل سوم سلجوقی در کارزار ری کشته شد و حکومت سلاجقه عراق عجم سرافتاد وضع مالی و امرارمعاش راوندی به کلی مختل میشود. ناگزیر از ترک همدان میگردد و مدت زمانی را در موطن خود کاشان به عزلت میگذراند. سرانجام یک دهه پس از برافتادن پادشاهی سلاجقه عراق، ابوبکر راوندی در سال ۵۹۹ کتاب (راحه الصدور و ایه السرور) را در تاریخ آل سلجوقی تالیف میکند. ازآنجایی که خانواده راوندی با دربار سلجوقیان عراق عجم و بزرگان همدان ارتباط داشته و خود در دهههای اخر سده ششم از نزدیک شاهد وقایع میبوده. بخشهای آخر کتاب او هم تازگی و هم حاوی آگاهیهای ویژهای از لحاظ تاریخ محلی همدان است.
چنانکه بخش پایانی کتاب (راحه الصدور) راوندی به تمامی وقایع شش ساله آن ولایت از سال ۵۹۰ هق که پادشاهی سلجوقیان عراق تا سال ۵۹۶ق که حکومتها زودگذر مانند حکومت (ممالیک) در همدان روی کار آمد همانا از فصول بسیار مفید و مغتنم، بی شاخ و برگ و نمونه بیپیرایه آن عصر است. (تاریخ نگاری ایران، پرویز اذکایی به صورت اختصار ) با کشته شدن طغرل سوم سلجوقی در نبرد ری و پیروزی استر خوارزمشاه و مرگ سلطان سنجر در مرو حکومت ال سلجوقی به پایان میرسد. از دوره خوارزمشاهی تا حمله چنگیز اطلاعاتی در پیوند کاشان و همدان موجود نیست. با ظهور هلاکوخان و تأسیس دولت ایلخانان مغول و ورود وزرای ایرانی به دربار ایلخانی کسانی چون عطا ملک جوینی و خواجه رشید الدین فضل الله همدانی صاحب (جامع التواریخ رشیدی) و جمال الدین ابوالقاسم کاشانی از دبیران و منشیان خواجه فضل الله همدانی پیوندی بین همدان و کاشان پدیدار میشود. بعد از مرگ خواجه فضل الله همدانی، جمال الدین ابوالقاسم کاشانی (زبده التواریخ) را تألیف کرد و در باب استاد خود بیمهری روا میدارد و خواجه را متهم میکند که قسمتهایی از تاریخ (جامع التواریخ رشیدی) نتیجه کار اوست که خواجه به نام خود کرده
رنج من بردم ولی مخدوم من
آن بنام خویشتن بردار کرد.
عدهای این ادعا را رد کردهاند. جمال الدین ابوالقاسم اثر با ارزشی از خود درباره ساخت کاشیهای مینایی به فارسی به نام (عراییس الجواهر و نغایس الاطایب) به یادگار گذاشته که به چندین زبان ترجمه شده است. با مرگ سلطان ابوسعید بهادرخان دولت ایلخانی رو به سقوط میرود و در سال ۷۵۶ق دولت ایشان دچار تجریه میشود و حکومتهای محلی بر ایران متوالی میشوند. از یورش تیمور تا انقراض دولت گورکانی در ایران و بر پایه دولتهای محلی در گوشه و کنار کشور تا ظهور دولت صفوی روابط مهمی بین کاشان و همدان دیده نمیشود. تنها روابط تجاری و داد و ستدهای توسط افراد محلی صورت میگرفته ازین رو عدهای از کاشان به همدان و کرمانشاه مهاجرت کرده زیرا اقلیم کاشان خشک و کم آب است و تنها میتواند غله و حبوبات را برای سه الی چهار ماه داشته باشد. ازین رو محصولات نساجی، مسگری و سفال و کاشیسازی خود را به همدان صادر و به جای آن غله و حبوبات تهیه میکردند. چرم همدان در بازار کاشان معروفیت خاصی داشته است. این مهاجرتها به جهت پایداری این صادرات و واردات صورت میگرفته است. با تأسیس دولت صفوی اشخاصی از همدان به کاشان آمدند. از جمله پدر ابوطالب کلیم شاعر معروف آن دوره است. ابوطالب در جوانی به همراه پدرش به کاشان آمده و در کاشان به شهرت میرسد و طبع بلندش در شاعری او را شهره آفاق میکند. ازین رو عدهای وی را کاشانی و گروهی همدانی دانستند. علت این مهاجرت روشن نیست. اما آنچه مسلم است کلیم در کاشان رشد یافته و مراتب طبع بلندش در این شهر نمایان گشته است. کلیم هیچگاه شهر زادگاهش را فراموش نکرده و در بیتی گوید:
در دامن الوند اگر غنچه شود گل
زنهار مگویید کلیم از همدان نیست
اما چنین بهنظر میرسد که شهرت همدانی و کاشانی بودن باعث شبه میگشته تا وی چنین سروده:
من ز دیار سخنم ای کلیم
نه همدانی و نه کاشانیام
طبع بلند کلیم کاشان را برنمیتابد و به سوی هند میرود تا جایی که راه به دربار شاه جهان مییابد و ملک الشعرا دربار وی میگردد. بااینکه در هنر مقامی ارجمند پیدا میکند باز خود را در آن دیار بیگانه احساس میکند و از سر دلتنگی سروده:
ما نه صحرای عقلیم و نه از شهر جنون
بی وطن چون گرد بادیم از دیار ما مپرس
کلیم معاصر صائب تبریزی بوده و در سال ۱۰۶۱ق در کشمیر هند وفات کرده و مزارش زیارتگاه عاشقان شعر و ادب است. سه استاد دیوان کلیم را تصحیح کردهاند و دو کاشانی اول مرحوم حسین پرتو بیضایی و استاد مهدی صدری با عنوان دیوان کلیم کاشانی و محمد قهرمان با عنوان دیوان کلیم همدانی چاپ و منتشر شده است. (پرتو بیضایی، کاشانه دانش، ص۶۲۸)
از دوره صفوی تا انقراض قاجار ارتباط خاصی مگر روابط تجاری و مهاجرتهایی بین این دوشهر همانگونه که یاد آمد، به نظرنمیرسد. از حدود سالهای ۱۳۵۰ش خانوادههایی از اطراف همدان به کاشان مهاجرت کرده و در بلوار نوشآباد کوی همدانیها ، ساکن شدهاند و حسینهای دارند به نام (حسینیه ابولفضل همدانیان) و در روز عاشورا به رسم و زبان خود مراسم خاصی برگذار میکنند که با عزاداری اهالی کاشان متفاوت است. آخرین پل استواری که بین کاشان و همدان برقرار گردید توسط استاد دانشمند زنده یاد دکتر پرویز اذکایی به تألیف کتاب نفیس (درگزین تا کاشان) صورت گرفت. کتاب شامل دوبخش است، بخش نخست درباره درگزین در همدان و بخش دوم با پیشینه سیلک در کاشان و ارتباطات و مهاجرت اقوام ایرانی قبل از آمدن آریاییها به فلات ایران است. دکتر اذکایی تمدن سیلک و دشت کاشان را از بقایای قوم (کاشی/ کاسی/ کاسیان ما قبل قوم ماد در هزاره پنجم قبل از میلاد دانسته که کاشان نامجای خود را در پیوند باقوم کاسی برگرفته است.
خوشبختانه پیوندهای فرهنگی میان کاشان و همدان برقرار است و کسانی چون جناب حسین زندی محقق همدانی آن را پیگیری میکند. اکنون به امید روزهای بهتری برای کاشان، همدان و دیگر شهرهای ایران سرفراز و روشن شدن روابط تاریخی و فرهنگی بین آنها بایستی بود.