کلاف ترافیک همدان و کلافگی شهروندان
آنچه واضح و مبرهن است، اینکه عزمی همهجانبه برای حل ریشهای و اصولی ترافیک در همدان وجود ندارد. مدیران شهری به مسکن و آسپرین بچه کفایت میکنند!
*مهرداد نهاوندچی
*دانشجوی دکتری برنامهریزی محیط زیست
تحلیل ریشههای بار ترافیکی و آلودگی هوای شهر
طبق معیارهای جغرافیایی، همدان یکی از بهترین مناطق برای شهرنشینی است. برخوردار از منابع دائمی آب زاگرس و نزدیک به مهمترین قطبهای کشاورزی، آبوهوای مطبوع و از نظر امنیتی نیز به عنوان بخشی از حوزه مرکزی در پناه زاگرس. این شهر پایتخت پادشاهان ماد بوده و در دورانهای هخامنشی و اشکانی پایتخت تابستانی آنان نیز بوده است.
اما چه شد که آن قریه خوش آبوهوای دامنه زاگرس به این ملغمه دود و ذرات معلق تبدیل شد؟ داستان آلودگی هوای همدان درازدامن است. نقطه آغاز را باید از دهه دهم قرن پیش در نظر گرفت که کارل فریش کلنگ خیابانکشی و ایجاد میدان مرکزی و شهری شعاعالمرکز را میزند و پهنه آن گسترده میشود در همه جهات جغرافیایی. با این وجود حدود نه دهه طول کشید تا باغات نابود شوند، هشتاد درصد پوشش گیاهی باغشهر همدان با سنگ و سیمان جایگزین شوند و حجم ترافیک و خودرو بشود بیشتر از آنچه توان خودپالایشی ریه همدان است!
میتوان البته اینگونه هم در نظر گرفت که سازماندهی سختگیرانهتر فضای کالبدی شهر در دهههای شصت و هفتاد میتوانست مانع از برخی خرابکاریها در سالهای آینده شود، اما حتی در اروپا و آمریکا هم در دهه شصت میلادی محیط زیست اولویت اول برنامهریزی شهری و محیطی نبود؛ چون سر و کله اغلب مشکلات محیط زیستی خیلی بعدتر در دهه هشتاد پیدا شد. جالب است بدانیم در نیمه اول دهه هفتاد، جهان نگران فرارسیدن یک موج سرمایش جهانی بود و از اواخر دهه هشتاد بود که به تدریج ترس از سرمایش جای خود را به ترس از گرمایش داد.
هوایی که دیگر پاک نیست
حتی شاید نتوان چندان توقعی داشت از مدیران شهر همدان در دهه شصت خورشیدی. جنون جنگ و انقلاب بود و مملکت تبزده و ملتهب. هنگامهای که زندهیاد بهنامجو، کلنگ ساخت یک رینگ دیگر بر دور شهر همدان را میزد، شاید هرگز فکر نمیکرد که در سالهای بعد از خودش، چنین باغات و کمربند سبز همدان اسیر رانت و قدرت شده، خشکانده شود و جایی برای خودرو در خیابانهای شهر نماند و هوای خوش همدان اینگونه ناخوش شود.
بعد از پایان جنگ توسعه گسترده شهر در سطح و در ارتفاع آغاز شده و به دلایلی که خود جای بحث جداگانه دارند، همدان بنا کرد به رشدی مغایر و فراتر از اقتضائات اکولوژیک آن و به واقع عمده مشکلات محیط زیستی متعاقب نیز از همان جا «بدخیم» شد. بدخیم در اینجا یعنی وضعیتی که در آن درمان به راحتی میسر نیست. آنچه آلودگی هوای همدان را به مشکلی لاینحل برای تمام فصول به ویژه زمستان تبدیل کرده زنجیرهای از همین رخدادهای بدخیمکننده بوده که در پی ذکر میشوند؛ رخدادهایی به مثابه زخمهایی کاری.
زمانی که در دهههای شصت و هفتاد شهر رشد میکرد، هیچ آیندهپژوهی و نگاهی بلندمدت به مسئلهای به نام ترافیک و آلودگی شهر خوش آب و هوای همدان وجود نداشت. زمانی که مخابرات و شهرداری در دور آرامگاه بوعلی بنا میشدند، کسی اعتراضی به ابعاد آن در آینده نداشت. زمانی که هر روز دو یا سه مطب در خیابان بوعلی افتتاح میشد، کسی فکری برای تمرکززدائی و ایجاد شهرک سلامت نداشت.
هوای همدان دیگر آن هوای پاک ابتدای داستانمان نیست، در زمستان امسال به مانند زمستان چند سال پیش، روزهای متعدد را با هوای ناسالم تجربه کردیم، چیزی که با ترافیک حجیم و کلافهکننده تشدید میشود، ضمن آنکه شکل هندسی شهر و ایجاد وارونگی هوا باعث همافزایی آلایندهها در شهر میشود.
پایداری با معجون تمرکز زدائی!
ترافیک همدان مسئلهای نسبتا جدید است. چیزی که در دو ماه اخیر به اوجش رسیده است. قصه پرغصه آلودگی همدان نیز شاید عمری بیشتر از یک دهه نداشته است. شاید پیکان انتقادات به شورای شهر، شهرداری و حتی محیط زیست باشد. اگرچه بسیاری انتقادات وارد است، اما باید توجه داشته باشیم که این مسئله ریشههای تاریخی به ویژه در دهههای هفتاد و هشتاد دارد. زمانی که پای مجوز هتلی مانند هتل شادی امضا میشد و هر بلند ساختوساز و مرتبهسازی در برابر کریدورهای هوایی به راحتی مجوز میگرفت.
آنچه میتواند اینبار را از روی دوش شهروندان کم کند، مسئله تمرکززدائی است؛ چیزی که ظاهرا مدیران شهری با نشاندادن اشتیاق و دادن مجوز به طرحهایی مانند اسکایمال در یکی از گرههای ترافیکی شهر و مواردی از این دست، ظاهرا قصدی برای برنامهریزی و مدیریت آن ندارند.
راهکار چیست؟
۱- تمرکززدائی؛ به مانند شهرهایی مانند یزد، باید به فکر ایجاد شهرکهای اداری باشیم. این امر باید هرچه سریعتر اتفاق بیفتد. پس باید واحدهای اداری از مناطق پر ترافیک شهر، مانند آرامگاه بوعلی، ادارات شهرداری و شرکت مخابرات و مواردی از این دست به رینگهای بیرون به خوبی جانما و منتقل شوند.
در همدان کسی که نیمکیلو گوجهفرنگی بخواهد، باید از انتهای شهرک مدنی به سرگذر (مرکز شهر) بیاید. ایجاد بازارچههای محلی به مانند آنچه در شهر تهران توسط شهرداری جانمایی شده است، ضرورتی انکارناپذیر است. بنابراین ایجاد بازارچههای محلی و نرخگذاری عادلانه توسط شهرداری میتواند، بار ترافیکی مرکز شهر را نیز کاهش دهد.
۲- ایجاد شهرک سلامت؛ این مورد هم به مورد قبلی مرتبط است. وجود مراکز درمانی متعدد که شمار آنها دارد از دست خارج میشود؛ مشکلات فراوانی را برای بیماران به ویژه آنان که از شهرهای دیگر آمدهاند، هم بهوجود آورده است. چراکه پیدا کردن جای پارک در همدان به مانند پیدا کردن سوزن در انبار کاه شده است! ضمن اینکه اجازه تردد و جابجاکردن بیمار توسط خودرو در این خیابان وجود ندارد و این خود مشکلات بعدی را ایجاد میکند.
مسئولان مدیریت شهری همدان باید مکانیابی درستی برای ایجاد شهرک سلامت و جذب سرمایهگذار برای آن به منظور تبدیل همدان به قطب سلامت کشور را در دستور کار داشته باشند؛ البته اگر میخواهند کاری برای ترافیک شهر بکنند!
۳- تعبیه و جانمایی پارکینگ به اندازه نیاز ترافیکی؛ زمانی که پیادهراههای بوعلی و اکباتان در حال احداث بود، تلاشی برای ایجاد پارکینگ و انتقال بار اضافی ترافیک نشد. همدان به شدت با کمبود پارکینگ مواجه است و باید برای آن نیز فکری اندیشیده شود.
۴- حمل و نقل عمرمی؛ اگرچه مدیران شهری همدان، آن را عاملی برای درمان ترافیک میدانند، اما قضیه به این راحتیها نیست، ضمن آنکه همدان حملونقل عمومی استانداردی ندارد و از طرفی یکی از عوامل ترافیک همین اتوبوسهای شهری هستند که بر بار آلودگی هوای شهر نیز میافزایند.
سخن آخر آن که، مسئله ترافیک همدان، یک روزه بهوجود نیامده است و حاصل چند دهه بوده است، حل آن نیز در یک یادداشت نمیگنجد؛ چراکه دارای پیچیدگیهای فراوانی و مستلزم هزینه و زمان است. آنچه واضح و مبرهن است، اینکه عزمی همه جانبه برای حل ریشهای و اصولی آن در همدان وجود ندارد. مدیران شهری به مسکن و آسپرین بچه کفایت میکنند! راهکارهایی مانند یکطرفهکردن برخی خیابانها که بعد از مدتی دیدیم که کمکی به حل مسئله نکرد. حل ترافیک همدان مستلزم نگاه کالبدی- فضایی، عریضسازی افزایش حجم خودرو (بهجای پلسازی)، پیادهمحوری، شهر هوشمند، ایجاد استانداردهای شهر سبز/ شهر اکولوژیک و آیندهپژوهی است؛ آنچه که مدیران شهری همدان نه آشنایی چندانی با آنها دارند و نه عزمی برای آن؛ همانطور که به کار کارشناسی میلی نشان ندادهاند.