آینده ترک تحصیلکردگان
*حسین زندی
*سردبیر
اینکه چرا پسران ترک تحصیل میکنند، یک موضوع است و اینکه تبعات این ترک تحصیل در آینده کشور چیست موضوع دیگری و سوال بسیار مهمی است که فعلاً مسئولان نظام آموزشی فرصت پرداختن به آن را ندارند.
نسل جدید چه از طبقه متوسط و چه طبقه فرودست جامعه، تقریباً فرصت برابری را در اختیار دارند تا از اطلاعات روزمره بهره بگیرند. در واقع سلیقه موسیقایی بیشتر آنها مشترک است، نگاهشان به مفهوم وطن شبیه همدیگر است، نوع لباس پوشیدن و حتی جهانبینی آنان در حوزههای مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی به هم نزدیک است. در واقع تفاوت در دیدگاههای بین نسلی بیشتر از قشربندیهای اجتماعی است. یعنی تفاوت دیدگاهی که دهه هشتادیها با دهههای پیشین دارند بیشتر از این است که یک دهه هشتادی بالای شهری باشد یا پایین شهری. تقریبا همه آنها باور دارند که نظام آموزشی پوسیده و ناکارآمد است، همه آنها میدانند که شانس رسیدن به آرزوها و آینده بهتر از طریق تحصیل بسیار اندک است.
میدانند که موفقیت در رفتن است و این را هم متوجه شدهاند که همه آنها نمیتوانند مهاجرت کنند. و مهمتر اینکه تکلیفشان با خودشان روشن است، با خود و دیگران هرگز تعارف ندارند. بنابراین نه خانواده و نه مدرسه و سیستم آموزشی نمیتوانند نسل جدید را از تصمیمی که گرفتهاند، منصرف کنند. پس بیدلیل نیست که آمار ترک تحصیل به ویژه در بین پسران عجیب است.
حالا باید پرسید تبعات این روند برای آینده کشور چیست؟ اگرچه ادامه تحصیل فرصت درستی به آنها نمیدهد، اما حضور در مدرسه و ادامه همین روند ممکن است آنها را به دانشگاه بکشاند و بتواند آنان را نیز به وضعیت یک دهه شصتی یا دهه هفتادی برسانند، اما ترک تحصیل به آنان چه چیزی میدهد؟ آنها با ترک تحصیل یا به سمت بازار کار سوق داده میشوند که ممکن است برخی از آنان در بازار به افراد موفقی تبدیل شوند، در غیر این صورت به جمع بیکارها، پرسهزنها و سربار خانواده بدل خواهند شد و چیزی جز آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، سرقت و کلاهبرداری در انتظارشان نیست. متأسفانه رفتار، ادبیات، شیوه صحبت، برخورد و روحیه برخی از آنان نشان از روند رو به رشد لمپنیزم در جامعه دارد.
بدون شک امیدی به نظام آموزشی فعلی نیست؛ پس بهتر است خانوادهها دست به کار شوند و برای آینده فرزندان خود چارهای بیندیشند.