بوی عطر کاغذ

0

*احمد بیگلریان

*پیشکسوت تئاتر

خانه‌اش بوی عطر کاغذ می‌داد. چنین بوی سحرانگیزی را فقط در چاپخانه‌ها و کتابخانه‌ها می‌توان استنشاق کرد. در میان حروف سربی کهنه و کاغذهای کاهی مانده، در زیرزمین‌های نمور و تاریک چاپخانه‌های روزگاران سپری شده، اما اتاق کار پرویز اذکایی مثل چاپخانه و کتابخانه، همیشه پُر بود از عطرهای کاغذی کهنه و قدیمی و نسخه‌های خطی. مثل بوی دیوارهای کاهگی در نم باران. خوشبو و با طراوت. دیدن یک دنیا کتاب در خانه او هر اهل فرهنگی را به وجد می‌آورد. هربار که دَر اتاقش باز و بسته می‌شد، عطر کاغذ، کوچه‌های شکریه را پُر می‌کرد از عطر پرویز، و رهگذران می‌دانستند که او بیدار است و می‌نویسد.

صبحانه کتاب، نهار کتاب، شام کتاب. قدم‌زدن در کوچه و خیابان با کتابی زیر بغل. گپ و گفت‌وگو با دوستان درباره کتاب. حضور در کلاس و سخنرانی و محفل‌ها با کتاب. به وقت استراحت و خواب، دیدن خواب‌های طلائی کتاب و کتابخانه. اوحوض پُر از آبِ زلالی بود که با خواندن پُر می‌شد و با نوشتن خالی.

او برای یافتن صفات والای انسانی، می‌خواند و می‌نوشت. کاش شب‌ها طولانی‌تر می‌شد و یا صبح نمی‌شد و او می‌توانست بیشتر بنویسد و بخواند.

در هر جائی که جامعه انسانی وجود داشت با شور و شوق سرک می‌کشید و به بیان پیچیدگی‌های زمانه قهرمانان خود می‌پرداخت. زندگی پُر از شگفتی است، اما در زندگی اذکایی چیزی شگفت‌انگیزتر از کتاب نبود.

خواندن و نوشتن یک فرایند طولانی است و تنها بخش کوتاهی روی کاغذ می‌آید. کاش نویسندگان خوب دنیا عمر جاودانه داشتند و در حسرت نانوشته‌ها غمگین نمی‌شدند.

شاید دوست بدارید :

در تفکر اذکایی چیزی جز این نبود که کتاب، نگاه به زندگی را تغییر می‌دهد و خواسته‌های آدمی را منطقی‌تر می‌کند و انسان را به حرکت درمی‌آورد. همان‌گونه که بیهقی گفت: «بهترین سخنگو و یار آدمی کتاب است».

اذکایی می‌نوشت تا طریق زندگی بهتر را برای مردم هموار کند. کسانی را می‌نوشت که ما هرگز در گذر زمان آن‌ها را ندیده بودیم. بزرگانی را برای نوشتن انتخاب می‌کرد که نوآوران عصر خویش بودند و خواستار جهانی بی‌مرز و پر از لطافت انسانی بودند.

«ویکتور هوگو» معتقد بود، خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی داشته باشد؛ کتاب خوب و یا دوستانی که اهل کتاب باشند. با این حساب پرویز اذکایی خوشبخت روزگار ما بود که هردو را باهم داشت.

او به وضوح می‌دانست که تاریخ هیچ تمدن ماندگاری خالی از کتاب و کتابت نبوده است. به همین دلیل است که خود را وقف نوشتن کرده بود. او می‌دانست که تمام دستاوردهای بشری از آغاز تاکنون در میان نوشته‌هایی است که انسان‌ها پدید آورده‌اند و از آن به‌عنوان کتاب یاد می‌شود.

«کارلوس فونتس» نظریه‌پرداز هنر معتقد است: «هنر به آن‌چه تاریخ کُشته، جان می‌دهد. هنر به آن‌چه در تاریخ خُفته و به آن جفا شده، صدا می‌بخشد. هنر حقیقت را به دنیای دورغ‌های تاریخی می‌آورد». همان کاری را که پرویز اذکایی سالیان دراز در هیئت یک هنرمند بزرگ انجام می‌داد.

خوب نوشتن راز موفقیت کتاب‌های ماندگار است. چیزی که کلیت آثار پرویز اذکایی را در بر می‌گیرد. او تاریخ را جراحی می‌کرد تا خواستگاه مردان بزرگِ فراموش‌شده را تشریح کند. کندوکاو در دفینه اندیشه‌های انسانی گذشتگان کار سترگ پرویز اذکایی بود.

آثار پرویز اذکایی منشا پژوهش‌های بزرگ پژوهشگران آینده خواهد شد. او بی‌هیچ پشیمانی با دستانی پُر جهان را ترک کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.