ردیف، نهایت موسیقی ایرانی است
گفتوگو با «وحید منطقی» نوازنده سهتار، مدرس موسیقی و سازنده سهتار
منطقی: در زمان گذشته نه خیلی دور، هنرمندان بسیار خوبی در همدان بودند. هنرمندانی چون داریوش زرگری، محمد علایی، جلال دوستی، رامتین مجاهدنیا، رضا جمشیدیان و پویان بیگلر و بسیاری دیگر که پرچم موسیقی را در همدان بالا نگه داشته بودند و تأثیرگذار در این عرصه بودند، اما امروزه اندک افرادی در زمینه موسیقی به صورت جدی فعالیت دارند.
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
وحید منطقی متولد ۲ شهریور ۱۳۵۱ در همدان، نوازنده و مدرس سهتار است. در کنار تدریس به عنوان یکی از سازگران مشغول به کار است و در این عرصه کارنامه درخشانی بهدست آورده است. ابتدا در محضر زندهیاد «جلال دوستینگرا» به فراگیری ساز سهتار میپردازد و سپس با حضور در کنار استادان بنامی چون «داوودآزاد»، «مسعود شعاری» و «بهداد بابایی»، داشتههای هنری خود را در موسیقی تکمیل میکند. منطقی اعتقاد دارد، فراگیری موسیقی زمان خاصی ندارد و باید همواره و هر روز چیز تازهای یاد گرفت. با این هنرمند همدانی به گفتوگو نشستیم .
- موسیقی را کی و از کجا آغاز کردید؟
پدر من به موسیقی اصیل خیلی علاقه و ارادت داشت و از طریق رادیو هر روز به موسیقی گوش میکرد. بهخصوص به صدای استاد «عبدالوهاب شهیدی» علاقه بیشتری نشان میداد. کاستهای این هنرمند موسیقی آوازی ایران را نیز همواره گوش میکرد. شاید یکی از اولین دلایل علاقه من به موسیقی از اینجا سرچشمه گرفت. از سویی برادر من «جمشید منطقی» نیز نوازنده سنتور بود و این هم از عوامل دیگر مهم در علاقه من به موسیقی شد. از طرفی همیشه شنیدن صدای ساز سهتار احساس متفاوتی در من ایجاد میکرد، که در نهایت تحت تأثیر این عوامل به موسیقی علاقهمند شدم و ساز سهتار را انتخاب کردم .
- و از چه زمانی به فراگیری موسیقی پرداختید؟
بعد از اتمام دوره سربازی، درست همان روزی که به همدان برگشتم، با توجه به علاقه زیاد، سهتاری تهیه کردم. ابتدا در محضر استاد «جلال دوستی» و سپس از طریق یکی از دوستان به حضور استاد «داوود آزاد» رسیدم. از طرفی علاقه زیادی به نوازندگی و صدای ساز زدن استاد «مسعود شعاری» داشتم و همیشه در نظرم بود که به خدمت ایشان برسم که از طریق دوستی دیگر موفق شدم به حضور ایشان برسم و این ارتباط تا هشت سال ادامه داشت و توانستم بهره زیادی از آموزشهای ایشان کسب کنم. معمولا اولین کسی که در کلاس ایشان حضور داشت، من بودم و آخرین کسی هم که از کلاس خارج میشد نیز من. استاد این اجازه را داده بود که بتوانم در کلاس بدون هیچ محدودیت زمانی حضور داشته باشم. استاد شعاری نوازنده بسیار بسیار توانمند و خوش ذوق و معلم با دانشی بود .
- از اجراهایی که از شما دیده شده، نیم نگاهی به آثار استاد «پرویز مشکاتیان» نیز دارید…
من علاقه شدیدی به آثار این استاد بزرگ موسیقی داشته و دارم. در قطعات و بهخصوص چهارمضرابهای وی، مولانا را میبینم. بدون شک میتوان گفت که استاد مشکاتیان مولانای موسیقی ایرانی بود. به همین خاطر دوست داشتم این قطعات را با سهتار اجرا کنم که خدمت استاد «بهداد بابایی» در آموزشگاه عارف در تهران رسیدم و این آثار را فراگرفتم.
- در این سالها، تمرینهای شما چگونه بود؟ چقدر وقت برای فراگیری موسیقی صرف میکردید؟
در این مدت تمام عشق و علاقه من فراگیری این ساز گذشت. در مقطعی، پنج سال خیابانهای شهر را ندیدم و فقط در منزل مشغول تمرین بودم و یا از منزل به ترمینال برای رفتن به تهران و حضور در کلاسها .
- دورههای آموزشی شما چقدر طول کشید؟
چند ماهی در محضر استاد داوود آزاد بودم که ردیفها را کار میکردیم و جالب است بدانید که ایشان ابتدا از دستگاه چهارگاه شروع کردند. هر چند دشوار بود، اما خوشبختانه توانستم این دورهها را بگذرانم. بعد از این، مدت ۸ سالی در محضر استاد مسعود شعاری و ۲ سالی هم در محضر استاد بهداد بابایی، که حدود ۱۱ سال این دورهها طول کشید.
- نحوه آموزش این استادان به صورت استفاده از نتاسیون بود و یا سینه به سینه (شیوه شفاهی)؟
ترکیبی از این دو بود، اما همه استادان من تأکید زیادی بر فراگیری موسیقی از طریق شفاهی و گوشی داشتند. استاد شعاری معتقد بود که ردیف موسیقی ایران را باید حتما به صورت گوش دادن، بدون استفاده از نتاسیون فراگرفت.
- منبع ردیف از کدام روایت استادان موسیقی ایران بود؟
ردیف میرزا عبدالله بود. استاد شعاری همین ردیف را از استادانی چون «داریوش طلایی»، «حسین علیزاده» و «محمدرضا لطفی» به همین شیوه شفاهی فراگرفته بودند، میآموزد.
- کیفیت اجراهای استادان خود را در این مدت حضور مستقیم در محضرشان چگونه ارزیابی میکنید؟
استاد مسعود شعاری ردیف میزد، اما انگار با ردیف متفاوت بود و توانایی خاصی در بیان ردیف داشت. بسیار دلنشین و زیبا اجرا میکرد که تأثیر فراوانی در فرایند آموزش هنرجویان چون من میگذاشت. استاد بهداد بابایی اهمیت و تأکید زیادی به تکنیک در اجراها داشت. گاهی اجرای ایشان به گونهای بود که از خودمان دلسرد میشدیم که مگر ممکن است بتوانیم روزی مانند ایشان اجرایی داشته باشیم!
- ظاهرا در این سالها رابطه شاگرد استادی بسیار خوب بوده است. چرا این روزها این ارتباط کمرنگ شده است؟
عشق و علاقه به فراگیری و موسیقی بسیار زیاد بود. آن دوره ما عاشق استادهای خود بودیم. با گذر زمان و شناخت بیشتر آنها، این عشق گسترش پیدا میکرد. همیشه بر خود میبالم که افتخار این را داشتهام که در محضر استادان خوب و شریفی، موسیقی را فراگرفتهام.
- تدریس موسیقی را از چه زمانی آغاز کردید؟
در آن دوران آموزش موسیقی با عشق صورت میگرفت. امروز پدر و مادران و خانوادهها از بچه برای فراگیری موسیقی حمایت میکنند و با وسیله شخصی فرزندان خود را به کلاسهای آموزش میبرند، برای آنها ساز تهیه میکنند. این در حالی بود که ما در شرایط سختی به فراگیری موسیقی مشغول بودیم. پدرم نقاش بود و من برای نیاز مالی و کمک به خانواده مجبورم بودم کار کنم و بعد از علاقه شدید به موسیقی روزی ۱۲ ساعت ساز میزدم که به این خاطر نتوانستم سر کار بروم و همین امر باعث شد تا برای تأمین هزینه های روزمره و شهریه کلاسها و رفتوآمد به تهران، بعد از ۸ سال آموزش و تمرینها، به آموزش مشغول شوم.
- چرا جوانان ما اهمیت کمتری به هنر و به خصوص هنر موسیقی از خود نشان میدهند؟ آیا مشکلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی در این خصوص نقشی دارند؟
همه این امور حتما نقش دارند. جوانان ما چشمانداز درستی از جامعه و آینده خود نمیبینند، از سویی، آن عشق و حال هم برای فراگیری موسیقی وجود ندارد. هر چند در آن شرایط ما نیز مشکلات بسیاری داشتیم، اما عشق و انگیزه به فراگیری، باعث شده بود که این مشکلات را پشت سر بگذاریم. از طرفی سیاستگذاری امروز متولیان فرهنگی خواسته یا ناخواسته، بسیار اسفناک است و هیچ حمایتی از فرهنگ و هنر و به ویژه از هنر موسیقی دیده نمیشود.
- شیوه تدریس و آموزش شما چگونه است؟
آموزش موسیقی در ایران، استاندارد خاصی ندارد و هر استاد و یا استادانی براساس نگاه و سلیقه و تجربه خود، کتب آموزشی تهیه و بر اساس آن آموزش میدهند، که گاهی باعث میشود هنرجویان فقط با یک سبک و شیوه آشنا شوند و در نهایت سبک استاد خود را ادامه دهند. به همین خاطر سعی کردهام که آموزشها در کلاس به گونهای باشد که هنرجو بتواند با همه شیوههای نوازندگی آشنا شود و سپس بتواند با شناخت سبک و شیوه نوازندگی خود را انتخاب کند .
- دیدگاه شما درباره فراگیری موسیقی دستگاهی ایران (ردیف) چیست؟
ردیف نهایت و انتهای موسیقی ایرانی است. یک هنرجوی موسیقی باید ردیف را بسیار دقیق فراگیرد و بتواند آن را درک و هضم کند. تنها ردیف است که نوازنده را پخته میکند.
- درباره شیوه و کیفیت آموزشی در آموزشگاههای موسیقی چه نظری دارید؟
صلاحیت بخشی از مدرسین این مراکز باید نظارت و ارزیابی شود. بعضی از این مدرسین نه تنها از لحاظ دانش موسیقی ضعیف هستند، بلکه هیچ کارآمدی لازم در برخورد با هنرجویان را در خود ندارند. متأسفانه برخی از این مدرسین حتی خودشان مشکل نوازندگی دارند و طبیعی است که خروجی این آموزشها به کجا خواهد رسید. هنرجویانی بعد از چند سال آموزش نزد این مدرسین، وقتی به کلاسهای بنده میآیند در واقع هیچ چیز یاد نگرفتهاند. البته تا جایی که ممکن است، سعی میکنم این موضوع را با هنرجو عنوان نکنم، اما واقعیت این است که سالهای آموزش او به هدر رفته است. معمولا اینگونه هنرجویان مشکلات زیادی در طرز گرفتن ساز، اجرای تکنیکهای نوازندگی، اجرای ریزها و موارد دیگر دارند. حتی با گذشت این سالها، با دستگاههای موسیقی آشنا نشدهاند و نمیدانند قطعهای که اجرا میکنند در چه دستگاه و یا آوازی است.
- امروزه آموزشگاههای موسیقی توجه بیشتری به آموزش سازهای غربی چون گیتار، ویلون، پیانو و دیگر سازهای غربی اروپایی، دارند. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
آموزش و فراگیری همه این سازها خوب است و اشکالی ندارد، به شرطی که هم چگونگی و کیفیت آموزشها و هم شناخت ما از این سازها درست باشد. مثلا با همین ساز گیتار ما میتوانیم آثار کلاسیک بسیار زیبایی را اجرا کنیم، اما اغلب این آموزشها یک سری آکوردهای ساده به هنرجویان است که شعری معمولی و پیش پا افتاده دارند .
- برخی از استادان موسیقی ایرانی اعتقاد دارند، همانطور که یک کودک ابتدا باید زبان مادری خود را بیاموزد، باید موسیقی ملی خود را فرا گیرد و سپس به موسیقی و سازهای غربی بپردازد…
تأثیر صدا و سیما در این خصوص بسیار منفی بوده است که با پخش موسیقیهای کم ارزش و مبتذل، جوانان را به سمت یکنوع موسیقی بیمحتوا هدایت کرده است که نه موسیقی به خوبی ارائه میشود و نه خواننده کارش را بلد است .
- تأثیر ورود نتاسیون را در موسیقی ایرانی چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه داستان نتاسیون، تأثیر منفی در روند آموزشی داشته است و اصلا فراگیری موسیقی ایرانی نیازی به ابزار نتاسیون ندارد. در آهنگسازی و ارکستر شاید نتاسیون برای هماهنگی لازم باشد، اما در نوازندگی و تکنوازی و بداههسرایی، نت اصلا جایگاهی ندارد. نوازندگان قدیم را نگاه کنید که نت بلد نبودند، اما باسوادتر از تحصیلکردههای موسیقی این زمان هستند، در عوض موسیقی را به خوبی میشناختند، با ادبیات آشنا بودند و گوش موسیقایی خیلی قوی داشتند. حتی ضربهای موسیقی چون ۲/۴ ، ۳/۴ و یا ضربهای ترکیبی نداشتیم و نوازندگان ما ریتم را به صورت ایقاعی اجرا میکردند و به همین دلیل، میبینیم آثار ماندگاری و باارزشی بهوسیله آنها خلق شده است.
- شما در عرصه سازسازی و ساز سهتار فعالیت دارید. چگونه و از کجا به فعالیت در این عرصه پرداختید ؟
با توجه به اینکه همیشه دوست داشتم که ساز خوبی داشته باشم و این امر به خاطر گرانی سازهای خوب که توان خریدن آن ممکن نبود و از سویی سازهای دیگر اغلب کمکیفیت بودند، مصمم شدم در زمینه سازسازی فعالیت کنم. ابتدای کار مشکلاتی زیادی پیش رو داشتم، اما به تدریج و با مطالعه و تحقیق و پیگیری، توانستم در این زمینه موفقیتهایی بهدست آورم. لذت سازسازی برای من از نوازندگی کمتر نبوده و همیشه از این دو هنر لذت میبرم. در سازسازی باید با صدا آشنا بود و به همین دلیل سازگران باید با صدا و سازی که میسازند، آشنا باشند .
- وضعیت موسیقی را در همدان چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه هیچ دید و نظر خوبی نسبت به موسیقی در همدان ندارم. در زمان گذشته نه خیلی دور، هنرمندان بسیار خوبی در همدان بودند. هنرمندانی چون داریوش زرگری، محمد علایی، جلال دوستی، رامتین مجاهدنیا، رضا جمشیدیان و پویان بیگلر و بسیاری دیگر که پرچم موسیقی را در همدان بالا نگه داشته بودند و تأثیرگذار در این عرصه بودند، اما امروزه اندک افرادی در زمینه موسیقی به صورت جدی فعالیت دارند. امیدواریم در آینده پیش رو اتفاقات خوبی در همدان رخ دهد. همدان شهری است که ظرفیتهای موسیقی خوبی دارد که باید به آن توجه شود و حمایتهای لازم صورت پذیرد .