*محمد رابطی
صدای صاف و واضح، آرام اما پخته و کاملا گرم و مهربانی پشت تلفن آمد، درخواست گفتگو را هول هول مطرح کردم و او آنقدر خودمانی و همدانی و گرم مرا پذیرفت که…
*محمد رابطی
در دو گوشه شهر، دو رجب نام در یک روز دست راست شان قطع شد. این جمله ساده ایده شروع رمانی است که شاید گل آثار شکری باشد. یعنی رمان «همبخت». هم بخت شروع…