ادب؛ گمشده روزگار ما

0

*محمد سامانی

*معلم

دوام و بقای یک ساختار و سازمان منوط به روابط سنجیده و پر‌انرژی اعضای آن سازمان است. هرگاه روابط ضعیف شود آن سازمان لاجرم متلاشی خواهد شد.

در جامعه انسانی، روابط آدمیان هرچقدر گرم و صمیمی و معقول باشد جامعه زنده پویا و هدفمند خواهد بود و هر‌چه قهر، دعوا و تعصب‌کور باشد جامعه از هم پاشیده خواهد شد.

مجموعه اخلاقیانی که اصطلاحا از آن ها به نام «ادب» یاد می‌شود شامل راستگویی، سنجیده سخن گفتن، خوش‌قولی، احترام به حقوق دیگران و رعایت آن حقوق، آرامش در سخن گفتن، رعایت نوبت در جاهای مختلف جامعه و مانند این مانند ملاتی خشت خشت جامعه انسانی را به هم می‌پیوندد و هر چقد ادب و فضایل اجتماعی ضعیف شود برخورد‌ها خشن می‌شود.

واقعیت این است که جامعه ما در دهه‌‌های اخیر و به ویژه در سال‌های اخیر از فضایل اجتماعی و ادب زندگی جمعی تهی و کم‌بهره شده است.

سخاوت، همدلی، حیا، قدرشناسی، احترام به دانش و تجربه بزرگتر‌ها، بهداشت سخن گفتن، مهربانی، خوش برخوردی، مهمان‌نوازی، بلند نظری، محبت، راستگویی و خصلت‌هایی مانند این کمتر و کمتر شده و رذایل اجتماعی مخصوصا در بین نسل جوان‌تر جامعه بیشتر و بیشتر می‌شود.

عصبانیت، بد‌دهنی، بی‌حیایی، قدر‌نشناسی به ویژه گفتن دروغ برای حفظ منافع شخصی روز به روز افزایش می‌یابد، در یک صحنه تصادف به‌جای آرامش و منطق و قانون، فریاد و فحش و بد‌دهنی و درگیری فیزیکی بسیار دیده می‌شود، در بوستان‌ها و فضاهای تفریحی، فضای شاد به راحتی به فضای درگیری تبدیل می‌شود و در خانواده، مدرسه، شهر و روستا دروغ به راحتی شنیده می‌شود و به صورت ابزاری کارآمد برای پیش‌برد هدف‌های افراد تبدیل شده است.

در یک جمله می‌توانیم بگوییم «ادب گم شده روزگار ماست». پس بیندیشیم برای حفظ این کشور و فرهنگ ریشه‌دار و باشکوه این سرزمین، به اخلاق و ادب بسیار نیازمندیم. مبادا با دور شدن از ادب و فضایل و اعتماد اجتماعی از همدیگر دور و دورتر شویم و دیگر برای آیندگان و فرزندان این سرزمین چیزی از ایرانی شریف و اصیل و با کرامت باقی نماند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.