*امین مرتضائی
قریب به دو دههای هست که آثار سینمای ایران مثل اسم فیلم خارجی نوستالژیک «خوب، بد، زشت» شده؛ یعنی از کیفیت عالی چند سالی است که خارج شده و دچار تنزل و یا به جرأت میتوان گفت سقوط شده!
از فیلمهایی همچون «مادر» علی حاتمی، «مارمولک» و «لیلی با من است» کمال تبریزی، «هامون»، «اجارهنشینها»، «مهمان مامان» زندهنام داریوش مهرجویی و فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی یا حتی «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا و فیلمهای خوشساخت دیگر با سناریو و فیلمنامههای قوی و همچنین کارگردانیهای کار کشته، از عرش به فرش که چه عرض کنم به موکت رسیدیم.
این روزها که به تیزر فیلمهای سینمایی این سالها نگاه میکنی و یا برای سرگرمی و حمایت از هنرمندان به سینما میرویم، بهجای اینکه کمی لذت ببریم و یکی دو ساعتی از مشغلههای روزمرهمان فارغ بشویم، بیشتر اعصابمان خورد میشود و از ادب و تربیتمان با دیدن فیلمهای در حال اکران کمتر میشود؛ چراکه این روزها فیلمهای روی پرده سینما انقدر آبکی و لوده شدهاند که ارزش وقت هدردادن و حتی هزینه کردن را ندارند.
انگار عوامل تولید فیلمهای سینمایی دیگر برای شعور، وقت، اقتصاد درون جیبی مخاطب ارزشی قائل نیستند و با قرار دادن یک تکه آهنگ لُسآنجلسی یا با آوردن خوانندههای آن طرف آبی، دیالوگهای سطحی و سکانس و فیلمنامههای کلیشهای و بیمحتوایشان را لاپوشانی کنند و به هر نحو که شده مخاطب را جذب کنند و مردم را از داخل خانهها و پَستوهایشان بیرون بکشند و جیبشان را خالی کنند و روز به روز این روند بدتر میشود و سلیقه مردم را را به تزلزل میکشاند و این هم میشود نتیجه سینمای ایران!