باغهای همدان آب میروند
بر اساس نقشههای هوایی، در ۹۰ سال گذشته ۸۰ درصد باغهای شهری همدان نابود شده است و فضای سبز شهری روزبهروز در حال کوچکترشدن است. در این شماره اشاره کوتاهی به راههای حفاظت از باقیمانده باغهای همدان داریم.
*نقش شهرداری در حفظ باغها
*یوسفینوید: شهرداری همدان درآمد پایداری ندارد، پس بهتر است با کمترینها بهترین راندمان را ایجاد کنیم.
*حسین زندی
*روزنامهنگار
«مجید یوسفی نوید» معاون سابق شهرسازی شهرداری همدان معتقد است مدیریت شهری میتواند برای حفاظت از بقایای باغهای همدان چارهجویی و تلاش کند. اما نیاز به برنامهریزی و ارائه مشوقهای خاص دارد تا شهروندان به این هدف ترغیب شده و از حفظ باغهای خود نفع مالی ببرند.
- خیلی از باغات عمدا یا سهوا رها شدهاند، یا در دست ورثه افتاده یا صاحبان آن مهاجرت کردهاند، عدهای هم نفت و گازوئیل میریزند که درختان باغات خشک شود تا بتوانند تغییر کاربری اراضی دهند. آیا شهرداری نمیتواند این باغات را نگهداری کند و روزی که صاحب باغ برگشت، آن زمان هزینه آبیاری و نگهداری از مالکیت بازستانده شود؟
اعتقاد دارم که رسانه در ترویج تفکرات نو و آنچه باید اتفاق بیفتد و آن ترویج به شکلی که تبدیل به یک فرهنگ و مطالبه شود، میتواند موثر باشد. موضوع حفظ باغات، موضوع مهمی است. همه شهرها یک نقشه طرح تفصیلی برای کاربری اراضی تهیه میکنند، که در این نقشه یکجا سبز میشود، یکجا آبی، یکی قرمز میشود، یکی مسکونی میشود، یکی تجاری و یکی هم باغ میشود و دیگری هم فضای سبز. آنکه تجاری یا مسکونی میشود برخوردار میشود اما آنکه تبدیل به آموزشی، ورزشی یا فضای سبز میشود، بیچاره میشود. به خاطر اینکه این طرح پیوستی ندارد که این پیوست اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی است. حالا وقتی میآییم مشکلات را نگاه میکنیم این سالها قوانین سلبی هم هیچ نتیجهای نداشته است. مثلا بگوییم فلانی تو نباید بسازی. تو باید این کار را بکنی و آن کار را نکنی. باید و نباید هیچ موضوعیتی ندارد. این باید و نباید از یک قاعده منطق باید مستخرج شود. وقتی برای مالکین باغها زمینه اقتصادی مناسبی فراهم شود، مطمئن باشید این اتفاق میافتد و این تغییر کاربریها و تخریبها رخ میدهد.
- در این زمینه راهکار چیست؟
حالا آنهایی که زیادهخواه هستند باید با یک روش منطقی جلویشان را گرفت. آئیننامه حفظ اراضی باغات در تبصره ۳ ماده ۴ اشاره میکند: «شهرداری میتواند در خصوص باغاتی که رها شدهاند، اقدام به آبیاری و نگهداری باغ کند و با نظر و تایید داستانی و قوه قضاییه از ۱۵ درصد از هزینهها را از حساب مالک وصول کند.» که این مورد برای مالکی است که همراهی نکرده است. اما مالکی همراهی کرده است، واضح و مبرهن است که اگر کسی باغی به متراژ ۵۰۰ متر، ۱۰۰۰ متر یا ۱۰۰۰ متر داشته باشد، تک تک درختانش نیاز به کود، آبیاری و نگهداری دارد. حالا فرض کنیم یک زمین داریم و کاربری تجاری گرفته است، مالک آن به راحتی به قیمت آ تومن میفروشد اما این زمین که باغ است، شما اگر بخواهید کوچکترین کاری هم بکنید، باید اجازه بگیرید، مجوز اخذ کنید، اجازه ندارید درخت را قطع کنید و اینها همه هزینه است و باید از جیب شخص هزینه شود. در یک بخشی قانون مشخص کرده، اگر شهرداری، اگر مالک، باغ را رها کرد، از آن نگهداری نکرد، میتواند از مجاری قانونی ورود کند و باغ را یا با همراهی یا بدون همراهی مالک نگهداری کند.
- چه مشوقی در این زمینه وجود دارد؟
بندی در قانون وجود دارد و این بند در حد قانون مانده است که گفته شهرداری و تمهیدات لازم را فرآهم کند. مثلا نگاه کنید در این چند سال اخیر در بخشهای محتلف عوارضی دیدیم که تعریف شده چه کارهایی باید انجام شود. مثلا برای هتلها گذاشتیم اما برای این موارد نگذاشتیم. برای این موارد هم باید آن اتفاق بیفتد. مثلا بندی بگذاریم، مثلا عوارض سالیانه تعلق نگیرد. یا مثلا برای باغها فعالیتهایی مثل گیاهان دارویی یا گلخانه را مجوز بدهیم. فعالیتهایی که در راستای حفظ باغ است و هزینههای جاری باغ را نیز تامین میکند. هر راهکاری، چند مسئله را حل میکند. ما قرار نیست با یک بند قانون همه چیز را حل کنیم. چراکه همه مردم یکجور نیستند، همه مردم در یک سطح اقتصادی نیستند، همه مردم یک تفکر نیستند، همه مردم در یک نقطه از شهر زندگی نمیکنند. میتوان یک فهرست ارائه داد و مثلا به مالک بگوییم: از این ۵ مورد، با توجه به موقعیت و شرایط باغت انتخاب کن. این یک مشارکت فکری میشود. اگر مشارکت فکری شکل نگیرد، مشارکت عملی هم اتفاق نمیافتد. در عوارض، آبیاری، کمکها، ما میتوانیم بخشی از نگهداری فضای سبز را بگوییم مثلا ده باغ رها شده در منطقه ۴ هست، یک بند بگذاریم اگر مجوزی دادیم برای اتاق یا کارگاه یا فعالیت خاصی، ۵۰ درصد عوارض ماحصلش بیاید برای نگهداری باغاتی که رها شدهاند. منبعش را هم در خود باغ میشود تامین کرد. فرض کنید ما سالیانه ۲۰ اتاق کارگری در شهرداری همدان صادر کنیم، ۲۰ تا ۵۰ میلیون، یک میلیارد تومان میشود. یک میلیارد را بخواهیم به پروژه عمرانی اختصاص بدهیم، ۵۰۰ متر پیادهراهسازی میشود. که این میزان توفیقی در حال شهر نمیکند اما یک میلیارد تومان را میشود به عنوان کمک هزینه آبیاری و نگهداری به ۵۰ باغ اختصاص داد.
- سخن پایانی؟
دید و نگرش در شهر باید تغییر کند. شهرسازی و اجرا کردن شهر، پیادهراهسازی نیست. باید این موارد را اولویتبندی کنیم. شهرداری همدان درآمد پایداری ندارد، پس بهتر است با کمترینها بهترین راندمان را ایجاد کنیم. یک سری کارها مانند مدرسههای طبیعت و فضاهای فرهنگی- هنری هم میتواند در این باغات پیاده شود. مشاور طرح جامع به عنوان الزامات بداند که باغی که شناسنامهدار شده، جدای اینکه مالکش چه کسی باشد، باید حفظ بشوند و بخشی از بودجههای شهرداری میتواند به این سمت و سو برود. قانون مشخص کرده که راه و شهرسازی و شهرداری پیشنهاد بدهند و پرونده چنین باغهایی را در اولویت قرار دهند برای تغییر کاربری باغ به فضای سبز و این باغها تبدیل به بوستان بشوند.