بزرگداشت شاهنامه و پرویز اذکایی
جشن سالروز پایان سرایش شاهنامه و بزرگداشت دکتر «پرویز اذکایی» برگزار شد
دکتر اذکایی: ما قبل از فردوسی کسی را نداشتیم که به این عظمت، سترگی و بزرگی حماسهسرایی کند و شعر بسراید. البته بعد از آن آثاری داریم از جمله گرشاسبنامه، که حماسه درجه دومی است. همه میدانند که زبان فارسی را فردوسی احیا کرده است.
*بخش اول
*مهدیس فدایی
جشن سالروز پایان سرایش شاهنامه و بزرگداشت دکتر «پرویز اذکایی» با حضور اهالی همدان و مهمانان، پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱در محوطه تاریخی هگمتانه برگزار شد. گرامیداشت این روز چند سال است که توسط مردم همدان برگزار میشود. امسال نیز مانند سالهای گذشته و با شکوهتر از قبل این روز گرامی داشته شد. دکتر «اکبر ایرانی» مدیر موسسه میراث مکتوب، دکتر «داریوش رحمانیان»، دکتر «بهرام پروین گنابادی» و دکتر «زاگرس زند» مهمانان این نشست بودند. در کنار بزرگداشت روز پایان سرایش شاهنامه، بزرگداشتی نیز برای دکتر پرویز اذکایی تدارک دیده شده بود.
بزرگداشت شاهنامه
مراسم با نقالی زیبای «مهرگان محمدیانمنصور» آغاز شد. «حسین زندی» فعل فرهنگی و سردبیر هفتهنامه همداننامه در این مراسم گفت: امسال دومین سالی است که به همت شما نازنینان در همدان به صورت رسمی جشن سالروز پایان سرایش شاهنامه را برگزار میکنیم. در دو یا سه سال گذشته مدام «محمد افشار» دبیر انجمن شاهنانه خوانی چکاد، پیشنهاد برگزاری این جشن را میداد تا سال گذشته موفق شدیم اولینبار این جشن را در همدان برگزار کنیم و امسال دومین سال برگزاری عمومی این جشن است. مناسبتهای زیادی وجود دارد، اما ما در حوزه فرهنگ به این مورد کمتر پرداختهایم؛ برای مثال اگر شاهنامه مربوط به کشور ترکیه بود، با هزاران مناسبت آن را جشن میگرفتند. شاهنامه سند هویتی ماست و نباید از آن با بیتوجهی عبور کنیم. پایهگذار اصلی این مراسم محمد افشار است و امیدواریم در استانهای دیگر نیز این جشن برگزارشود. مناسبت دیگر امروز، بزرگداشت پیرمغان همدان دکتر پرویز اذکایی است که در بخش دوم به آن میپردازیم.
اهمیت ۲۵ اسفند
در ادامه محمد افشار گزارشی پیرامون این نشست ارائه کرد.
افشار گفت: یکی از نشانههای مهم فرهنگی ما که از شاهنامه به یادگار مانده، روز ۲۵ اسفند است. در پایان شاهنامه بیتی داریم:
سرآمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد
یعنی در بیستوپنجم اسفند سال ۴۰۰ فردوسی کارش را به پایان رساند و از آن روز شاهنامه در دست مردم ایران بود. ما در شاهنامه یک مناسبت اینچنینی بسیار واضح و روشنی داریم که نمیدانم به چه دلیل از دست ما رفته و کمتر به آن پرداختهایم یا شاید نیز من کمتر دیدهام کسی به این روز اشارهای کند. سالیان گذشته بنا به دلایلی روز ۲۵ اردیبهشت را برای بزرگداشت فردوسی انتخاب کردهاند. چندسالی است که تلاش کردیم و با دوستان همفکری کردیم و امیدوار هستیم در برگزاری این جشن موفق شویم و به جز روز ۲۵ اردیبشهت که روز بزرگداشت خود فردوسی است، هرسال روز ۲۵ اسفند مراسمی برای شاهنامه داشته باشیم.
برنامههای فرهنگی
او ادامه داد: امسال پس از کووید ۱۹ فرصتی فراهم شد که با استقبال همشهریان برنامههای شاهنامهخوانی را به طور منظم برگزار کنیم. از روز ۲۵ اردیبهشت که در باغ نظری نشستی با حضور پرشور همشهریان برگزار کردیم تا امروز مرتب و منظم نشستهای شاهنامهخوانی برگزار شده است. از ابتدای تابستان نیز یک دوره شاهنامهخوانی برای کودکان تدارک دیدیم. با شروع پاییز نیز نظامیخوانی برای بانوان را آغاز کردیم.
امسال سال سختی بود، اما اهالی فرهنگ کنار دیگر مردمان کشور از غم نبودن چند تن از اساتید دلهایشان به درد آمده است. در چند ماه گذشته، دکتر «ابوالفضل خطیبی» و دکتر «اکبر نحوی» از بین ما رفتند و یاد این بزرگوارن را گرامی میداریم. چند روز پیش نیز «سید جواد طباطبایی» درگذشت. همیشه یاد این دوستانی که قلبهایشان به عشق ایران میتپید، گرامیست و امیدوار هستم شمایی که امروز در این مراسم حضور دارید راه آنها را ادامه دهید.
پیر مغان همدان
زندی در ادامه درباره به پرویز اذکایی گفت: دکتر اذکایی نیاز به معرفی ندارد؛ کسی که علاوه بر کتابخانه و اموالش زندگیاش را نیز وقف فرهنگ کرده است. درواقع کسی است که عمرش را پای فرهنگ گذاشته، بیش از پانصد مقاله و کتاب تألیف کرده که محصولش را امروز هم میبینید که چقدر استادان دانشگاه تحت تأثیر او هستند. امروز قرار است درباره ادبیات حماسی در دوران معاصر صحبت کنند.
مفهوم حماسه
استاد اذکایی در آغاز با اشاره به مفهوم حماسه گفت: سعی میکنم تکلیفی که آقای زندی برعهده من گذاشته را به اختصار بیان کنم. حماسه در لغت به معنای دلیری، دلاوری و شجاعت است؛ به خصوص در جنگها، اما نه همه جنگها بلکه در جنگهای میهنی.
حماسهسرایی از دیرباز وجود داشته، نه تنها در ایران باستان بلکه در یونان باستان نیز متداول بوده است. اولین کسی که در حماسهسرایی مشهور بود «هومر» صاحب منظومه ایلیاد و ادیسه است. در فرصت کمی که در اختیار من گذاشتهاند، میخواهم درباره حماسهسرایی ملی ایرانیان اشارات مختصری بکنم. پس از هومر، ویرژیل و سپس مگاستن و در کتاب پارتیان نیز درباره جنگی که با پارسیان بود، حماسهسرایی کردهاند.
در ایران هم حماسهسرایی وجود داشته است. بد نیست بدانیم اینکه مکتب نقاشی و مکتب حماسهسرایی به نظر میرسد در همدان پایهگذاری شده باشد. یکی از حماسهسرایان «زریادرس» از نقاشان و و حماسهسرایان اهل همدان بوده است. تا همین چند دهه پیش پردهها را نقاشی میکردند و به در و دیوارها میزدند، در حمامها نیز به کار میبردند و صحنههای رزمی و حماسی را به تصویر میکشیدند.
وی توضیح داد: ما قبل از فردوسی کسی را نداشتیم که به این عظمت، سترگی و بزرگی حماسهسرایی کند و شعر بسراید. البته بعد از آن آثاری داریم از جمله گرشاسبنامه، که حماسه درجه دومی است. همه میدانند که زبان فارسی را فردوسی احیا کرده است. بهخصوص از زمان عمرولیث سیستانی که زبان فارسی به تاریخ ۵۲۱ هجری رایج شد و زبان فارسی به این درجه رسید که میبینید و نیاز به اغراق ندارد. در دوره معاصر حماسهسرایی در چه حال و وضعیتی بوده است. البته کتابهای حماسهسرایی چه مذهبی برای مثال حمزهنامه و حیدرینامه و غیرمذهبی زیاد بوده، البته بعضیها را من جز حماسه نمیبینم، البته من نمیپسندم یا به کار من نمیآید و طولی نخواهد کشید که در گوشه کتابخانهها خواهد ماند. برای مثال علینامه در مقابل آثار حماسی دیگر ارزش ادبی کمتری دارد. در دوران معاصر عجالتا سه عنوان حماسه ساخته و پرداخته وجود دارد که یکی از آنها «آرش کمانگیر» سیاوش کسرایی است که به آن نمیپردازم. دیگری «آخر شاهنامه» اثر مهدی اخوان ثالث است و سومی اسب سفید وحشی منوچهر آتشی است.
این حماسهها ویژگیهایی دارند که خلاصه میگویم. از نظر وزن، اشعار حماسی بیشتر بر وزن متقارب مثمن محذوف گفته میشود. امیدوارم صدایم به همه حضار برسد که میخواهم تکهای از آخر شاهنامه را بخوانم.
این شکسته چنگ بی قانون
رام چنگ چنگی شوریده رنگ پیر
گاه گویی خواب میبیند
خویش را در بارگاه پر فروغ مهر
طرفه چشمانداز شاد و شاهد زرتشت …
پس از خواندن آخر شاهنامه، ایشان سخنرانی را ادامه داد: موسیقی کلمات را ببینید؛ آنچه بر ذهن شما تأثیر گذاشت، موسیقی کلمات بود. شعری که موسیقی نداشته باشد یک شاهی نمیارزد. حماسهها انواع مختلف دارد؛ حماسه تراژیک و حماسه کمیک. تراژدی یعنی غمناک و فاجعهآمیز و در لغت به معنای بز است. ما تراژدی کم نداشتیم؛ به طور مثال حماسه عاشورا که باقیمانده داستان سیاوش است یعنی به حماسه ابا عبدالله (ع) تجدید مطلع شده است و ایرانیها آن را عزا گرفتند. درباره آرش کمانگیر صحبت کردم که حماسه خوبی است، اما میخواهم یک حماسه برای شما بخوانم و حرفم را پایان ببخشم.
استاد اذکایی گفت: نمیدانم میدانید یا نه، اما ما اگر در دوران معاصر سه تا حماسه داشته باشیم اولی از شادروان اخوان ثالث، دومی آرش کمانگیر سیاوش کسرایی و سومی از منوچهر آتشی است.
محیط جغرافیایی در شکلگیری حماسه بسیار موثر است. فردوسی بقایای گذشته ما را گردآورده که بیشتر آن تراژدی بوده (البته پهلوانی نیز داشته)، متاثر از محیط جغرافیایی است، اما در دوران معاصر همین آخر شاهنامه تراژدیها زمان ماست. شعرهای بد هم بسیارند که تابوتحمل را از انسان میگیرند. یا نگویید یا اگر گفتید خوب بگویید. یا نگویید یا اگر بد گفتید پاره کنید بریزید بر زمین و دوباره بگویید. یک پیر شهر شما این را میگوید.
شعر بی رنگ و لیکن شعرا رنگ به رنگ
همه چون دیو دوان و همه شنگند و مشنگ.
آنجا که اخوان می گوید: این شکسته چنگ بیقانون و آنجا که معتقد است شعر شعبهای از نبوت است، امروز شعر به چه روزی افتاده است! هیچوقت من زبان مجامله نداشتم و زبان من انتقادی بوده است.
وی تأکید کرد: اما شعری که برای شما میخوانم تفاوتهای محیطی و اجتماعی دارد و شعری که اجتماعی نباشد به درد نمیخورد و ماندگار نیست. از من بارها پرسیدهاند چه شعری ماندگار است، من در جواب گفتم شعری که دو بیتش را حفظ باشی شعری ماندگار است. آنقدر شعر گفتهاند و برای هم دست زدهاند، اما کجاست؟ جای انتقاد در جامعه خالی است، از فلسفه ما، تاریخ علم ما و ادب ما باید انتقاد شود. با بهبه و چهچه کاری به پیش نمیرود. سوال اینجاست که با چه سخنانی انتقاد کنیم؟ با همین سخنان گوهر باری که من خواندم.
دکتر اذکایی سپس شعر اسب سفید وحشی منوچهر آتشی را برای حاضران خواندند:
اسب سفید وحشی
برآخور ایستادهای گران سر
اندیشناک سینه مفلوک دشت هاست
اندوهناک قلعه خورشید سوخته است….
او در ادامه به موضوع ریشه شیرین و فرهاد پرداخت و گفت: قصد نداشتتم به این موضوع بپردازم، اما بسیاری از افراد که کتاب ماتیکان فرهنگی را خواندهاند مدام از طریق تلفن یا حضوری میپرسند که شیرین و فرهاد از کجا آمده است؟ هر کس که ادیب است، ادبدوست و ادبخوان است باید بداند بنیاد شیرین و فرهاد، ناهید و تیر است و بداند افسانه است، اساطیرالاولین است و حقیقت تاریخی ندارد و ریشه این شعر و افسانه در پارتی و اشکانیان است. در این دوره آثار زیادی از جمله ویس و رامین را داریم که ریشه در دوره اشکانیان دارند. و نکتهای که باید پاسخگو باشم این است که شیرین در اصل شولومو بوده که در لغت هندی آریایی آمده. باید زبانشناس بود و تطور لغت را خوب دانست تا متوجه شد که چگونه شولومو به سولومو تبدیل می شود و سپس به سمورامات و آن «فرهادی» که گفته میشود تیر یا عطارد است و در تواریخ ما نیز آمده که عطارد، دبیر خدایان است.
بخش دوم این گزارش در شماره آینده منتشر میشود