درگذشت پیر مغان همدان
الوند در غم پرویز اذکایی (سپیتمان) به سوگ نشست
همداننامه: دکتر «پرویز اذکایی» مورخ و پژوهشگر همدانی، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، بعد از تحمل یک دوره بیماری درگذشت و همراهانش را تنها گذاشت و آغاز سال نو را برای همه ما تلخ کرد.
دکتر اذکایی مشهور به «سپیتمان» به سال ۱۳۱۸ خورشیدی در همدان زاده شد. او تحصیلات خود را در مدرسه آلیانس و دبیرستان پهلوی همدان گذراند و در سال ١٣۴٨ در رشته تاریخ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و در یکی از دبیرستان های تهران به تدریس تاریخ و ادبیات پرداخت. اذکایی در سال ١٣۵۴برای یک فرصت مطالعاتی به دانشگاه منچستر انگلستان رفت و پس از بازگشت در دانشگاه بوعلی سینا همدان مشغول به کار شد. بیش از ۵۰۰ عنوان اثر او چاپ شده، که عبارت از ۵۰ کتاب و ۷۰ رساله علمی، و گفتارهایی در دائرهالمعارفها و نشریات معتبر است.
شهرت دکتر پرویز اذکایی بیشتر به سبب نوشتههایی است که درباره همدان دارد. «همداننامه» یا بیست گفتار درباره مادستان، «ماتیکان عین القضات همدانی»، «باباطاهرنامه»، «تاریخ معاصر همدان» و «فرهنگ مردم همدان» تنها گوشهای از کارهای ارزشمندی است که این مورخ همدانی به رشته تحریر درآورده است.
دکتر اذکایی در دیماه ١٣٩۵ کتابخانه شخصی خود را به کتابخانه مرکزی همدان اهدا کرد که شامل هفت هزار و پانصد جلد کتاب نفیس و بیش از شش هزار جلد مجله علمی و فرهنگی است و هماکنون در دسترس علاقهمندان قرار دارد. پس از اهدای این گنجینه بزرگ علمی، استاد اذکایی خانه مسکونیاش در محله شکریه را نیز وقف کرد تا به عنوان یک کتابخانه عمومی مورد استفاده همگان قرار گیرد.
همداننامه به پاس یک عمر خدمت این دانشمند برجسته به وطن، نخستین شماره سال ۱۴۰۲ را به سوگنامه ایشان اختصاص داده، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید…
*جهانی به خاک رفت
*دکتر «پرویز اذکایی» در باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد
*فاطمه کاظمی
*خبرنگار
باغ بهشت همدان در سکوت نسبی است. دومین روز هفته در آرامش نسبی آغاز کرده تا پذیرای وجودی بینظیر در دل خود باشد؛ انگار خودش هم باور ندارد قرار است چنین گوهر نابی در خود دفن کند. یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، قرار است جسم نحیف و در برابر بیماری به تحلیل رفته دکتر «پرویز اذکایی» در آرامگاه خانوادگی وی واقع در باغ بهشت همدان به خاک سپرده شود. جمعی از دوستداران، همراهان، دوستان و شاگردانش در غسالخانه گردهم آمدهاند، در میان آنها معدودی از مدیران و مسئولان دولتی هم دیده میشوند؛ هرچند انتظار میرفت مقاماتی مانند استاندار در این برنامه حضور داشته باشند، اما خبری از آنها نیست و مقام ارشد استان به پیام تسلیت کوتاهی آنهم ۲۴ ساعت پس از انتشار خبر درگذشت استاد اذکایی بسنده کرده است.
بر پیکر استاد نماز میخوانند و او را که هیچگاه باری بر دوش هیچکس نگذاشت بر دوش گذاشته و تا منزل ابدیاش همراهی میکنند. به همین راحتی جهانی به خاک میرود تا بار دیگر این سرزمین بزرگمرد وطندوست و عاشقی را از دست بدهد و ضایعهای جبرانناپذیر را تجربه کند. آه استاد، چقدر غمت جانکاه است…
«مرتضی پرورش» اجرای برنامه را بر عهده دارد و برنامه را با این شعر منسوب به عین القضات همدانی که «ای برده دلم به غمزه؛ جان نیز ببر/ بردی دل و جان، نام و نشان نیز ببر، گر هیچ اثر نماند از من به جهان/ تأخیر روا مدار آن نیز ببر» که بر آگهی ترحیم استاد نیز نقش بسته آغاز میکند.
دفن یک عاشق
دکتر «اکبر ایرانی» مدیرعامل موسسه میراث مکتوب در این مراسم به عنوان نخستین سخنران با ایراد این جمله که مرگ بزرگمرد تاریخ و فرهنگ معاصر همدان را به مردم شریف همدان تسلیت عرض میکنم، ادامه میدهد: ما امروز شاهد دفن یک عاشق بودیم؛ کسی که عاشق فرهنگ و تاریخ ایران و فلسفه، حکمت و علوم مختلف بود. ما هم در زمان حیات استاد اذکایی شاهد آثار ایشان بودیم و هم آثار حیات طیبه و آثار وجودی ایشان، سالهای سال و قرون متمادی مورد بهرهوری و استفاده اهل علم و فرهنگ قرار خواهد گرفت.
وی میافزاید: استاد اذکایی از تبار دانشمندان جامعالاطراف بود و من از این افراد تعبیر به دانشمندان بیتکرار و بدون جایگزین میکنم؛ کسانی که با عمر پربرکت خود ستون خیمه فرهنگ ایران بودند و تا آخرین لحظات این استوانهها را حفظ کردند و نسل امروز باید با این بزرگان آشنا شود و بداند یک عاشق چگونه میتواند تأثیرگذار باشد و تاریخ و فرهنگ و جغرافیای همدان را به دنیا بشناساند و هم در زمینههای متعدد تبحر داشته باشد.
ایرانی در ادامه صحبتهایش به آثار فاخر دکتر اذکایی اشاره میکند و توضیح میدهد: ایشان از همان اوان که در مجله «هنر و مردم» شروع به همکاری کرد، به نقد کتابها و معرفی فرهنگ همدان پرداخت. یکی از مقالات ایشان با عنوان «مردمشناسی از دیدگاه ابوریحان بیرونی» نشان از عشق ایشان به ابوریحان بیرونی بود و در حال حاضر ایشان، یکی از ابوریحانشناسان بزرگ جهان است. ایشان «آثارالباقیه» به عنوان مهمترین اثر ابوریحان بیرونی را تصحیح کرد و برای آشنایی فارسیزبانان با این دانشمند که برخی حتی او را از نظر روحیه علمی بالاتر از ابوعلی سینا میدانند، این اثر را در اختیار آنها قرار داد. دکتر اذکایی هم طب روحانی را ترجمه و هم قانون مسعودی را ترجمه و تصحیح کرد و این راه ادامه داشت.
«ابنندیم» منابع و آثار ایران باستان
وی میگوید: استاد اذکایی در کتابخانه مجلس به سراغ کتابشناسی رفت و بخشی از نسخههای خطی کتابخانه مرکزی و کتابخانههای همدان را معرفی کرد. ایشان را میتوان «ابنندیم» منابع و آثار ایران باستان نامید؛ چراکه ابنندیم در قرن چهارم، هفت هزار اثر مربوط به دوره اسلامی را معرفی کرد، اما از آثار دوران ایران باستان غافل بود. تنها کسی که شجاعت، توان، استعداد، جرأت و جربزه این کار را داشت، دکتر اذکایی بود. اول مقالهای نوشت، بعد کار کرد و دو جلد فهرست ما قبل الفهرست نوشت. این کار سترگ مورد استفاده ایرانشناسان دنیا قرار میگیرد.
ایرانی به آثار دکتر اذکایی درباره رازی اشاره میکند و توضیح میدهد: کتاب «حکیم رازی» اثر برجسته اوست که منابع مورد استفاده ایشان و تسلطش بر این منابع باعث شد، حکیم رازی را برای نخستینبار به دنیا معرفی کند. دکتر اذکایی در علم و دانش تعصب داشت و هرگز کتاب، مقاله و نوشته کسی را به نام خود نکرد؛ آفتی که جامعه امروز را فراگرفته و به معضلی بزرگ تبدیل شده است. نسل جدید باید چنین انسانهایی را بشناسد و آنها را الگو قرار دهد.
وی افزود: خدمات دکتر اذکایی در حوزه همدانشناسی که وطن و موطنش بود و خدماتش در حوزه ایرانشناسی نیز در خور توجه است و مهمترین آثار تحقیقی و پژوهشی وی محسوب میشود. عشق ایشان به فرهنگ ایران در قالب این مقالات قابل تحسین است. افسوس که جامعه علمی یکی از مفاخر فرهنگ معاصر ایران را از دست داد؛ نسل بیجایگزین و نسل بیتکرار.
مجری در ادامه مراسم پیام تسلیت «محمدجعفر یاحقی» را برای حاضران میخواند.
آوازه او در دوردستها
«محمد ابراهیم الهیتبار» معاون اسبق سیاسی امنیتی استانداری همدان و از شاگردان دکتر اذکایی نیز در این مراسم میگوید: خالق آثاری چون ابوریحان بیرونی، همداننامه، حکیم رازی، میرسید علی همدانی، عینالقضات همدانی و بسیاری آثار که آوازه او را از دوردستها شاهد بودم. زمانی به هند رفته بودم و استادان دانشگاه آنجا وقتی متوجه شدند من ایرانی و همدانی هستم، اولین جملهای که به من گفتند این بود: «حال دکتر اذکایی چطور است؟»، من تعجب کردم. در تاجیکستان، شخصیتهای دانشگاهی آن در جمع به دنبال دکتر اذکایی بودند. در کتابخانههای تاجیکستان، آثار دکتر اذکایی وجود داشت.
وی ادامه میدهد: زمانی که در کرمانشاه مسئولیت داشتم، دکتر اذکایی با دوستان و جمعی از اهالی فرهنگ به این استان آمدند. از استاد «اردشیر کشاورز» یکی از محققان بنام کرمانشاه برای حضور در محفلمان دعوت کردم. او نمیدانست که دکتر اذکایی در جمع ماست و شروع به تعریف و تمجید از دکتر اذکایی کرد و وقتی متوجه حضور استاد شد، چهارزانو نشست و در مقابل استاد اذکایی زانوی ادب به زمین زد و گفت: «طی سفرهایی که به همدان داشته ام، موفق به دیدار ایشان نشدهام». دکتر «میرجلالالدین کزازی» وقتی متوجه حضور استاد اذکایی در کرمانشاه شد، ما را مهمان خانه خود کرد و گفتند: «پرویز خان ما آمده».
الهیتبار میگوید: دغدغه زیادی درخصوص داشتههای مادی و معنوی و آثار خود داشت. ایشان معتقد بود مرحوم پدرشان، زندهیاد آخوند ملاعلی معصومی همدانی و زندهیاد ایرج افشار در شکلگیری شخصی وی تأثیر زیادی داشتهاند. به تأسی از همین فرهنگ، روی به فرهنگ وقف آورد و همه داشتههای مادی و معنوی خود را به عنوان یک میراث ماندگار وقف این سرزمین کرد تا نسلهای آینده از آن استفاده کنند. باید نام و یاد ایشان بر تارک این سرزمین بدرخشد و مسئولان در چاپ آثار چاپنشده ایشان اهتمام بورزند.
در ادامه پیام تسلیت دکتر «علیرضا ذکاوتی قراگزلو» برای حاضران خوانده میشود.
مرد مرگآگاه
«علی محمدی» عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا همدان نیز در سخنان خود به ویژگی مرگآگاهی دکتر اذکایی اشاره میکند و میگوید: استاد اذکایی تصور میکرد زمستان سال گذشته، زمستان عمرش به پایان میرسد و به همین دلیل همه کارهایش را انجام داده بود که نشاندهنده ویژگی مرگآگاهی ایشان بود و درسی برای همه ما محسوب میشود.
وی ادامه میدهد: این طبیعی است کسی که با حکیم رازی، ابوریحان بیرونی، فردوسی و ابن سینا و غزالی و مانند اینها سروکار دارد، مرگآگاه باشد و ایشان از مرگ آگاهی داشت. ایشان حتی نقدی بر مقدمه داستان رستم و سهراب نوشته بود که فردوسی از جنس آدمهایی نیست که راز مرگ را نمیداند و آنجا که خطاب میکند جان تو از مرگ آگاه نیست، جان کسی از مرگ آگاه نیست که به مرگ نیندشیده باشد و مرگ را درک نکرده است. دکتر اذکایی مرگ را درک کرده بود و خوب میدانست که این روزها با ما خداحافظی خواهد کرد.
محمدی با اشاره به این جمله دکتر یاحقی که دکتر اذکایی کجخلقی ملیحی داشت، توضیح میدهد: اگر کسی را بهعنوان دوست و یار میشناخت، هیچ کجخلقی نداشت و از مهربانترین مهربانان تاریخ بود. این مهربانی مثالزدنی بود.
در حین مراسم، پیام تسلیت «تقی پورنامداریان» پژوهشگر برجسته همدانی خوانده میشود.
همچنان جاری
«بابک رضاپور» از شاگردان استاد نیز میگوید: دکتر اذکایی اجازه نداد آسمان کشتی ایشان را بشکند و باوجود تلاشهایی که برای شکستهشدن کشتی ایشان شد، اما ایشان کار خود را کرد و اثر خود را به جا گذاشت. این جمعیت و پیامهایی که خوانده شد، نشان میدهد که کشتی ایشان همچنان بر روی آب روان است و هر روز بر همپیمایان راه ایشان اضافه خواهد شد.
وی ادامه میدهد: سال ۱۳۶۷ با ایشان همصحبت شدم و درباره ساخت نخستین مجموعه استانشناسی در صداوسیما با ایشان مشورت کردم و ایشان قول همکاری به ما داد و به عنوان کارشناس در برنامه ما حضور داشت. هر آنچه در آن برنامه آمد، حاصل تلاشها و تحقیقات دکتر اذکایی بود. طی ساخت برنامه، از محلات بازدید میکردیم و به هر بنای تاریخی میرسیدیم، ایشان حرفهای زیادی برای گفتن داشت.
رضاپور میگوید: چه بزرگمردی بود که این همه سختی را تاب آورد و با این همه سختی، این آثار بزرگ را خلق کرد.
پلان آخر
برنامه تمام میشود. حاضران برای عرض تسلیت به پروینخانم همراه همیشگی دکتر اذکایی و بانو منیژه یکدانه دخترش، به سمت آنها میروند. موسیقی تلخی پخش میشود. همه یکی یکی صحنه را ترک میکنیم و به دنیای سنگی و سیمانی خود برمیگردیم تا همانهای سابق باشیم با شهری خالی از دکتر اذکایی. استاد؛ حالا چند روز است که نیستید و ما انگار هیچ نداریم، خدانگهدار استاد…