در شرایط بحرانی چگونه والدی باشیم؟
*عاطفه کلهری
قرار است چیزی بنویسم در مورد بحران آب، این روزهای عجیبی که میگذرانیم، نمیدانم حوصله ندارم،کلافهام، گرم است، زمانی که مشغول شستن ظرفها بودم آب رفت، کارم را نصف و نیمه رها کردم، توی اتاق نشستهام و دارم فکر میکنم، هر از گاهی یک نسیم خنکی از لای پنجره به زور خودش را میکشد توی اتاق و میرود، شبها هوا سرد است، طوریکه لرز به جان آدم مینشیند، اینها، یعنی همین روزهای گرم و شبهای سرد و خنک نشانه این روزهای بیآبی است، چند روز پیش یک نفر را دیدم که داشت به حال درختان که انگار پیر و تکیده شدهاند و خشکی سد و کودکی که ظرف آبش را برزمین میکشید تا به تانکری که آب آورده بود برسد، گریه میکرد و مدام میگفت بیکفایتی چه بر سر این شهر قشنگ آورده است، همدان برای من همه چیز است، وقتی میگویم سرزمین، سرزمین من اینجاست، جور دیگری دوستش دارم… حالم را دگرگون کرد، تنها چیزی که به ذهنم رسید، پذیرفتن بود؛ پذیرش این واقعیت که روال زندگی تغییر کرده است و باید جور متفاوتی از همیشه زندگی را تجربه کنیم.
شروع به نوشتن میکنم:
این روزها روزهای سخت بحران کمآبی در شهرمان است، یک اتفاق ناراحتکننده و تأسفبار، منابع آب را از دست دادهایم، این غم بزرگیست، سفره های زیرزمینی و سطحی دیارمان بیش از حد انتظار از آب تهی شدهاند، خشکسالی بدجوری بساط خود را بر سرمان گشوده است، مانند گذشته شاهد ریزش برف و باران مناسب نیستیم، قندیلهای یخ زمستانی چند سال است که کم یابند، رودخانهها چون گذشته نمیخروشند، چشمهها قطره چکان یا خشک و بیآب هستند، سد خالی خالی است و ماهیان بیجانش تصویر حک شده بر ذهن این روزهای ماست.
اما چارهای نیست جز پذیرفتن واقعیت و اینکه جز امید کاری از ما بر نمیآید و ما کودکانی داریم،که بخش مهم جامعه ما هستند، این بحران را میبینند و حس میکنند، آنها نقشی در به وجود آمدنش نداشتهاند، اما فشارهای روحی و حرفهای بزرگترهایشان بر روی آنها تأثیر خواهد گذاشت، ترس از نبودن آب و خشکسالی برای آنها احساس ناامنی به وجود میآورد.
یک والد چگونه باید به کودکش کمک کند برای غلبه بر شرایط ترسآور و حفظ احساس امنیت، در مواقع بحرانی، بحرانی این چنین…
باید این نکته را فراموش نکنیم که حال همه ما به هم وابسته است، پس فکر کنیم چطور میشود در این شرایط آرامش را در زندگی حفظ کرد؟
همیشه مسائلی مانند ناپایداری و تغییرات اقتصادی دنیا بر زندگی و معیشت خانوادهها تأثیر گذاشته است، خطراتی مانند بالارفتن دمای جو،آلودگی هوا و این بار کمآبی، که به احساس ناامنی در کودکان دامن میزند.
اولین اقدام ما میتواند پذیرفتن این مسئله باشد که کمآبی اتفاق افتاده است،آن را بپذیریم، پذیرش گام مهمی است، بعد در مورد آن با کودکمان بحث و گفتوگو کنیم و از او بخواهیم تا احساسات و نگرانیهایش را ابراز کند، با او همدلی و حمایت کنیم، وقتی از پذیرش حرف میزنیم یعنی باید یک درک واقعبینانه داشته باشیم، با آنها روراست باشیم، بچهها هم میدانند که آب نیست و تنها در ساعات محدودی از روز برای مصرف آب داریم.پس اقداماتمان را برای آنها شرح میدهیم، شاید این بتواند یک پروژه کار با کودک باشد.
تفکیک کردن،نظم و دقت را با قراردادن تعدادی ظرف برای شستوشوی بهداشتی، آشپزخانه، آشامیدن،گلدانها…
تمرین کنیم
تمرین میکنیم که آب را درست و بهینه مصرف کنیم، از کودک میخواهیم تا راهکار و پیشنهاد و حتی ایدهای برای آبدادن به گلها دارد یا هر ایدهای در این زمینه با ما مطرح و حتی اجرا کند، زیرا زمانی که کودکمان درمییابد که میتواند کاری انجام بدهد و تأثیرگذار باشد، جزو مهمی از امنیت درون را به دست آورده است.
از جملاتی که بار منفی دارد مانند آب نیست، آب نداریم، آب را هدر نده لازم دارم، اگر تمام بشود چه کنم، استفاده نکنیم، ما این مقدار آب داریم پس باید آن را باهم مدیریت کنیم.
راهکارهایی که مشخص میکنیم احساس امنیت میآورد.
سعی کنیم شرایط آرامبخشی به وجود آوریم، به زندگی هر روزمان با کیفیت بپر دازیم، و به کودکانمان اطمینان بدهیم که سریع و در کنار هم از این بحران هم میگذریم.