روزگار کادر درمان
*طیبه حسینی
این روایت یک روایت تلخ است از بیماری تا مرگ و میتوان گفت از هزاران مرگ غریبانه و دردناک زخمی عمیق را در روح و روان پرستاران به جا گذاشته است.
روزهای زیادی میگذرد و معلوم نیست این شرایط تا کی ادامه دارد. روز به روز به شمار بیماران اضافه میشود و شرایط را سختتر میکند. در این روزها نبض پرستاران چگونه میزند؟ میدانیم جانشان را کف دستشان گذاشتهاند تا ما زنده بمانیم. در این شرایط آنها از این همه مرگ و میر خسته شدهاند. درست است بسیاری از بیماران مبتلا به ویروس کرونا بهبود یافته و ترخیص میشوند اما دوباره بیماران جدید بستری و جایگزین میشوند و آن قدر بیمار زیاد است که بعضیها خدمات، مراقبت و رسیدگی مناسب و به موقع نمیگیرند و بعضی از آنها به علت اینکه دیر مراجعه کرده حالشان وخیمتر است و باید از آنها مراقبتهای ویژه صورت گیرد.
این شرایط روح پرستاران و کادر درمان را افسرده کرده است. حتما رد ماسک و عینک را در عکسها و ویدیوهای منتشر شده دیدهاید. این تصاویر فداکاری کادر درمان را روایت میکنند. شاید درک این نکته سخت باشد که کودکان و خانواده آنان نیز در اضطراب جدایی به سر میبرند یا از دلتنگی راه گلویشان بسته میشود.
اینها نشانههایی است از فداکاری و از خود گذشتگی پرستاران، مدتهاست که مدافعان سلامت؛ همان لقبی جدیدا که میشناسیم در محاصره ویروس کرونا هستند و بی اعتنایی بعضی از ما جان آنها را به خطر انداخته است.
آنها بیشتر از توان خود از جان مایه میگذارند. میدانیم که این عزیزان همکارانشان را از دست دادهاند یا اینکه روی همان تختها برای دم و بازدم میجنگند. میدانیم که بیماران همراهی ندارند و پرستاران باید نقش خانواده را برایشان داشته باشند.
دائم باید اطلاعات بیماران را در ذهن بسپارند این موضوع فشار مضاعف را بر این عزیزان دارد. چند شیفته شدن زمان کاری و بالا رفتن آمار بیماران، حتی فرصت نوشیدن چای را از آنها سلب میکند. پوست دستانشان بر اثر شستوشو مکرر دچار اگزما میشود. بسیاری از همکارانشان را از ترس بیماری یا فشار خانواده از این میدان جنگ کنار گذاشتهاند. و چه سخت است درک این شرایط.