زمین سبز خشت سبز مینهد بنیاد
*فرزاد سپهر
*معمار و روزنامهنگار
زمین برای ساختن خانه قیمت بالایی دارد و با همین دلیل، قیمت خانه نیز هر روز گرانتر میشود و به دنبال آن توان مردم برای خریدن خانه کم و کمتر میشود. چاره چیست؟ کجای این دایره معیوب، میشود خطی برای امید و امیدواری به ساختن سرپناه رسم کرد؟ پاسخ در لابلای نقدها و انتقادهای متداول به زعم نویسنده این متن پیداشدنی است. اگر یک خشت هم بشود با قیمتی اقتصادی و مناسب روی خشت دوم گذاشت، میتوان سرپناهی قابل سکونت ساخت. راهکار با تدبیری هرچند مشکل، اما در دسترس است. آدمی به امید زنده است. خشت سبز به زمین سبز سرپناه و خانهای پایدار میسازد و بنیان مینهد.
کوچههای روشن شهر
شکل گسترش شهر برای جانمایی ساختمانهای مسکونی در قیمتگذاری زمین موثر است. درست است که آیندهنگری و برنامهریزی برای فردا، همین فردای نزدیک، سخت شده، اما قابل تصور است و میشود برنامهای ساخت تا خانه و سرپناهی در خور برپا شود. کوچههای شهر پر شده از ساختمانهای در حال برپا شدن یا نیمهبرپا و هر چقدر هم ساخت و ساز هزینهبر باشد، باز هم شهر به ساخت و ساز خانههای مسکونی خود زنده است و نفس میکشد و تداوم زندگی را نشانه میگذارد.
اداره، کار، اداره
زندگی کارمندی بخش مهمی از امور روزانه برای مشغولان به این حرفه است. با تغییرنکردن ساعت در سال جدید و ابلاغ ساعتهای کاری صبح آفتاب زده، خانم و آقای کارمند عزم رسیدن را برای اداره متبوع جزم میکنند تا اتاق و سرپناه و خانه را تا عصر به امان خدا بسپارند. به همین دلیل است که فضای کار، همتراز محیط خانه است و شادابی و سرزندگی در اداره اگر به لطف تدبیر مدیرکل و مدیر دفتر فنی به کار مهندسی معماری مزین شده و ارتقا پیدا کند، میتواند دلخوشی روزانه برای کارمندان و ارتقای بازده کاری ایشان را نتیجه بدهد.
خانه گران و ساکنان تنها
بازگردیم به آنچه مکتوب شد. قیمت بالای زمین و افزایش هزینههای ساخت، قیمت تمامشده یک خانه را برای سرپناه و ایجاد آرامشی حداقلی، بیشتر و بسیار بیشتر از همین یک یا دو سال گذشته کرده است و این افزایش سرسامآور در مناطقی از شهر چنان شده که ساکنان متعجب مانند مردمان حیران از تکانهای زلزلهای سخت، چارهای بهجز دست و دهان گزیدن نگذاشته است، اما!
اما یک راه چاره هم هست و نوشتم آدمی به امید زنده است و زندگی به همراهی با آزادگی و آزادی با دستان زنان خانه میسر است. هر چند کار و اشتغال، دیگر زن و مرد نمیشناسد، اما زنان یا مادران گرامی زمان بیشتری در خانه هستند و ایجاد تنوع در شرایط بصری یا مصالح کاربردی و مقرون به صرفه میتواند آسایش و آرامشی به دنبال داشته باشد تا زن و مرد، دوشادوش هم، پناه و سرپناه برای خانه باشند.
اینجاست که باز هم دستان معمار و هنر معماری کمکحال ساکنان است و شهروندان را برای زندگی در شهر و کهنشهر و تاریخ و فرهنگ، کمکرسان میشود.