سیاست بازنده
چرا رسانه پیروز شد و سیاست شکست خورد؟
*محمد رابطی
*روزنامهنگار
در چهار سال گذشته که سیاستپیشگان منتقد در ایران و به طبع در همدان سنگر به سنگر عقب مینشستند و شکست میخوردند و در نهایت با خالی شدن جیب سرمایه اجتماعیشان از فعال سیاست به پیگیر اخبار سیاست بدل میشدند؛ رسانه منتقد در هر دو نوع مجازی و حقیقیاش، کاغذی و دیجیتالیاش پیروز بود. رسانه و سیاست هر کدام از یک نقطه، یکی به سمت موفقیت و دیگری به سمت شکست حرکت کردند. نقطهای به نام مردم.
اولی در چهار سال گذشته جایی ایستاد که مردم ایستاده بودند، منافعی را پیگیر شد که درست لبّ لباب خواستههای مردم بود. رسانه کاری که سیاست پیشگان مدعیاش بودند و نکردند را کرد، شهر و شهروندانش را حفظ کرد و به قدر وسع با مافیا مبارزه کرد. فعالین سیاست آنقدر سر به آسمان داشتند که چالههای کوچک زیر پایشان کله پاشان کرد. در خوشبینانهترین حالت آنقدر کلاننگر بودند که کوچه و محلهشان از یاد رفت، اما این روی خوش ماجراست. مسئله اینجاست که فعالان سیاسی همدان، که در این یادداشت مراد اصلاحطلبانشان است، ابتدا با پیگری راه خود و نه مردم سیاست را به سیاست بازی و بعد حتی نازلتر، چیزی در حد خاله بازی سیاسی تبدیل کردند. جلساتشان جز برای منافع «نخودی» نبود. جز وارد کردن قد کوتاهها در فهرست یا گرفتن فلان ستاد برای بهمان کاندید و در نهایت اضمحلال سیاست به چیزی در حد انتخابات بازی کاری نکردند. هروقت از دستاوردشان بپرسی و آن را در مقابل دستاورد فعالان فرهنگی و رسانهای، قرار بدهی حرف از انتخابات و زمین متفاوت بازی خود میزنند. از سختی متفاوت زمین سیاست صحبت میکنند، اما وقتی از خروجی فهرستشان و بهمان تصمیم و فلان انتظار مردم که برآورده نشده صحبت کنی، با همین تعریف حداقلی که خود از فعالیت سیاسی ارائه میدهند، از پاسخ میمانند. هرچند پرسش از دستاورد احزاب متعدد همدان برای شهر و برای سیاست خود مقال و مجال مفصلتری طلب میکند، اما خوب که نگاه کنیم آنان بیشتر از هر چیز دیگری در گریز مردم از خود و بیدستاوردی خود نقش داشتند. آنقدر که آخر خود از خود نا امید شدند، یکی یکی پس کشیدهاند و در فعالانهترین حالت به فکر نوعی حزب – خیریه هستند.
در حالی که در همین چهار سال رسانه منتقد درخت، خانه، بافت، تاریخ و فرهنگ این شهر را حفظ میکرد احزاب و فعالان سیاسی در پی عزل و نصب این یا آن بودند. و در نهایت سیاستبازان وقتی که فرهنگسازان به قدر وسع میکوشیدند عاطل و باطل و بهتزده به حذف خود مینگریستند. رسانه منقد با تمام شوربختیهای زمانه در عصر تکثیر ناامیدی و نخواندن هنوز کورسوهای امید به روزنامه و روزنامهنگاری محلی را حفظ کرده است.