*داوود احمدی
*کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
هویت فرهنگی و تاریخی شهرهای با اصالتی همچون همدان در حال مخدوش شدناست و ضرورت ایجاد تفکر بهسازی و باززنده سازی شهری به همراه استفاده از الگوها و روشهای مناسب و احترام به ارزشهای نهفته در بافتهای تاریخی و ارزشمند برای طرحهای توسعه و عمران شهری از هر زمان دیگری محسوس است. حال در پاسخ به این پرسش که چرا نیازمندِ مرمت و حفاظت آثار تاریخی هستیم و بهترین راه حفاظت از میراثِ گذشتگان چیست؟ باید گفت: اهمیت و ضرورت حفظ آثار کهن و ارزشمند نه تنها به عنوان پدیدههای نمادین، بلکه به دلایلی مانند «شناخت سیر تحول و تکامل تاریخ شهرسازی و تمدن شهرنشینی»، «آشنایی با تکنیک و روشهای پیشینیان در خلق آثار ارزشمند»، «حفظ هویت و اصالت شهری» و «تبیین حیات شهری بر اساس شواهد و مدارک علمی موجود» همیشه مورد توجه واقع شده است، امروزه در اغلب شهرهای معاصر که به سرعت در حال پیشرفت هستند بیشترین نگرانیها در نگهداری از هستههای تاریخی شهرهاست. موضوع مهم این است که چگونه میتوان میان نیاز وافر برای حرکت به سمت شهرهای مدرن و حفظ عناصر تاریخی تعادل ایجاد کرد. از این رو توجه به معماری دوران معاصر مخصوصا معماری دهههای۴۰ و ۵۰ خورشیدی به عنوان بخشی از هویت معماری این شهر حائز اهمیت است. موضوع مهمی که درخصوص مالکان این بناها وجود دارد این است که مردم و مالکان بایستی به نگهداری و زنده نگاه داشتن هویت تاریخی شهرمدرن قانع شوند چراکه حفظ همزمان روند حرکت به سمت مدرنیته و حفاظت و نگهداری از بافتهای تاریخی اصل مهم در حفظ هویت تاریخ معاصر شهر همدان است هر چند شهر یک عنصر سیال است و به بهانه نگهداری از آثار تاریخی نیز نمیتوان حرکت شهرها بر روند مدرنیته را متوقف کرد؛ چون شهرها هیچگاه به عقب بازنمیگردند و همیشه در حال حرکت رو به جلو هستند اما در عین حال، تخریب شهرهای تاریخی بهمنظور ایجاد شهر مدرن نیز درست نیست. در ادامه به روند طراحی معماری خانههای دهههای ۴۰ و ۵۰ در ایران و همچنین همدان میپرازیم. پس از تاسیس دانشکده معماری ایران در سال ۱۳۱۹ و فارغالتحصیلان معماری که تحولی نوین در طراحی منازل مسکونی این سرزمین آفریدند خانههای دهه ۴۰ و ۵۰ در همدان نیز به تبعیت از این نهضت شکل و فرم نوینی گرفتند بنابراین تبلور معماری این دوران خانههایی هستند که معمار ضمن آشنایی با معماری مدرن، فرهنگ ایرانی و قابلیتهای مصالح ایرانی را خوب میشناسد و از ترکیب این موارد با هم فضاهایی را طراحی میکند که مناسب یک خانواده ایرانی از جمله همدان است تمامی این خانهها از مصالحی مانند آجر و بتن و امکاناتی ساخته شدهاند که در ایران وجود داشته و عملکرد خانهها، فضاهای درونی هرکدام و ترکیببندی فضاییشان بر اساس نیاز یک شهروند همدانی و متناسب با فرهنگ ایرانیان بوده است. در واقع معماران دهه ۴۰ و ۵۰ توانسته بودند به خوبی مبانی معماری غربی را بگیرند و با مفاهیم ایرانی، معماری بومی را ایجاد کنند. از این بابت این دو دهه نقطه عطفی در تاریخ معماری معاصر ما محسوب میشود چراکه بعد از حوالی سال ۱۳۳۰ و با پیشرفت ادارات دولتی و ارتش، جمعیت عظیمی به نام طبقه متوسط که عموما کارمند بودند در ایران شکل گرفتند این طبقه نیاز به خانه داشته و افرادی از همین طبقه مانند کارمندان و هنرمندان به سراغ معماران میرفتند تا برایشان خانهای طراحی کند. حسن این نوع خانهسازی این بود که مشتری بی واسطه با معمار ارتباط داشت. براساس این ارتباط مشتری میتوانست به معمارش بگوید چه خانهای میخواهد و چه خواستههایی از یک خانه دارد در نتیجه معمار هم بر اساس نیاز مشتری، روحیه و خواسته او خانهای را برایش طراحی میکرد. این ارتباط ادامه داشت تا اینکه موسسات معماری شکل گرفتند و واسطهای بین معماران و مشتریها ایجاد شد. اما مشکل اصلی از زمانی شروع شد که انبوهسازی یا به اصلاح عمومی بسازبفروشها وارد فضای ساخت و ساز شدند. خانههایی که توسط این قشر طراحی شد دیگر بر اساس نیاز مشتری نبود. چراکه آنها با افراد حقیقی سر و کار نداشته و نگاهی صرفا اقتصادی به مقوله خانه داشتند از این رو آرام آرام و با بیتوجهی مسئولان، اهالی شهر و جامه دانشگاهی شاهد تخریب و از بین رفتن آثار معماری برههای مهم از تاریخ معاصر در شهر همدان هستیم، تکخانههای موجود در بافتهای تاریخ معاصر بخشی از هویت و تاریخ معماری همدان به مثابه تکدانههای ارزشمند محسوب میشوند، که حفظ، نگهداری و مرمت این تکدانهها علاوه بر حفظ کالبد بنا باعث ایجاد نوعی احساس نیاز به خاطرات و تعلق خاطر آنها به گذشتهی تاریخی و تثبیت اصالت و هویت معماری ارزشمند باقی مانده در بافتهای ارزشمند شهری خواهد شد. همانطور که پیشتر اشاره شد یکی از مهمترین دلایل گرایش به نوسازی و تخریب بناها و بافت تاریخی میل به تجددگرایی و مدرنیته و دست یافتن به فرم و شکلی پیشرفته و به روز است. نوسازی درواقع فرایندی بین سنت و مدرنیته است که تغییرات صورت گرفته در آن غیر قابل بازگشت به گذشته بوده و به صورت تدریجی باعث متحول شدن و از بین رفتن ارزشها میشود. با ورود تکنولوژی و گرایش بالای افراد جامعه به خصوصا قشر جوان به جایگزینی کالبد مدرن بجای کالبد تاریخی، بافتهای تاریخی و ارزشهای نهفته در آنها دستخوش تغییرات زیادی شدهاند. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته سعی شده سطح آگاهی و شناخت افراد جامعه نسبت به ارزشهای تاریخی و فرهنگی بناها و بافتهای ارزشمند از طریق آموزش و معرفی افزایش یابد، چون پائین بودن میزان شناخت افراد جامعه نسبت به ارزشهای فرهنگی و تاریخی بناها و بافتها، باعث مشارکت نکردن آنها در حفاظت و مرمت این بافتها و ابنیه شده و در طولانیمدت باعث تخریب بخشهای تاریخی و آسیب دیده و جایگزین مداخلات غیراصولی و مغایر با اصول و قوانین حفاظت و مرمت شده و نهایتا منجر به تخریب و نوسازی بافتهای تاریخی میشود.
در پایان تاکید میشود که همواره در طول تاریخ حفاظت از میراث نسلها که بخشی از هویت هر منطقه و کشور بوده و انتقال آن به آیندگان جزئی از حقوق شهروندی هر عضو جامعه محسوب میشود بنابراین آینده متعلق به کسانی است که علاوه بر شناختِ تاریخ و گذشته خود نهایت تلاش را برای حفاظت از میراث سرزمینشان و انتقال آن به بهترین شکل ممکن به آیندگان انجام میدهند.