فرهنگشناس راستین
در رثای پرویز اذکایی
*نعمتالله فاضلی
بیست و پنج فروردین ۱۴۰۲ پرویز اذکایی، فرهنگشناس راستین جسمش از میان ما رفت و جانش جاودانه شد. از بزرگان تحقیق و کار علمی اصیل و ماندگار ایران زمین و زمانه ما بود. اقبال ما بلند بود که عمر بلندی کرد و فاخرترین پژوهشها و نوشتههای ماندگار تاریخی، فلسفی، ادبی، زبان شناختی، جغرافیایی، مردمشناختی و دانشنامهای را خلق کرد و به یادگار گذاشت.
آشنایی دقیق ما با ابوریحان بیرونی و حکیم رازی مرهون تلاشهای اوست. ما ایرانیها همانگونه که به بیرونی افتخار میکنیم، به اذکایی هم میبالیم. او نشان داد ایران همچنان بارور است و میتواند زایا و دانا و مانا باشد و بماند.
در جوانیام روزگاری بود که «تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام» تدریس میکردم. پایاننامه کارشناسی ارشدم هم درباره ابوالحسن علی ابن حسین مسعودی، مورخ و مردم شناس قرن چهارم، بود. از همان زمان با نام و نوشتههای اذکایی آشنا شدم. دقت علمی، ادبی، وسعت دانش و تسلط او به زبانهای گوناگون حیرتانگیز بود.
اذکایی پژوهشگری تمامعیار و عاشق بود که به دور از هیاهوها میکوشید و میآفرید. از عاشقان ایران و فرهنگ این سرزمین بود و در شناختن و شناساندن آن کاری کرد کارستان و جاودان.
درباره او و آثارش بزرگان ایرانشناس چون ایرج افشار سخنها گفته و او را ستودهاند، اما نسل کنونی و حتی نسل من از تعامل و شناخت اذکایی و بزرگانی چون او محروم ماند.
اذکایی فرهنگشناس و مردمشناس بود. نوشتهها و پژوهشهای او در زمینه ایران و به ویژه همدان امروزه از منابع اصلی علمی ماست. در روزگاری که شبه علم و دانشمندان دروغین سلطنت میکنند، پژوهشگران و دانشمندان راستین، نه تنها نادر که ناشناخته و نهانند.
جا داشت به پاس بزرگداشت نام و یاد اذکایی و ترغیب مردم و دانشگاهیان به خواندن آثار او و آشنایی مردم ما با فرهنگ ایران و ایرانی، حکومت یک روز را عزای عمومی اعلام می کرد. همانطور که برای پاسداشت سیاستمداران و نظامیان چنین میکند. البته، شاید بهتر که چنین نشد و او دانشمندی مستقل برای ما ماند.
اذکایی، از نسل فرهنگشناسان بزرگ ایران معاصر چون علامه دهخدا، علامه قزوینی، جلال ستاری، محمدعلی اسلامی ندوشن، ایرج افشار، ابراهیم باستانی پاریزی، سیدجواد طباطبایی، عباس اقبال آشتیانی و دهها محقق بزرگ دیگر بود که عمرشان را صرف شناخت فرهنگ ایران کردند.
اذکایی یکی از ثمرات دوره «رنسانس فرهنگ ایران» در دهههای نخست سده چهاردهم بود و در آغاز سده پانزدهم از میان ما رفت؛ زمانی که ایران در انتظار رنسانس دیگری است.
نام و یاد این بزرگان الهامبخش و امیدآفرین است، چه نمادی از ظرفیتها و ظرافتهای خلاقه انسان ایرانیاند. در زمانهای که از درون و بیرون، نام ایران و فرهنگ آن تحقیر میشود، بیش از هر زمانی محتاج اذکایی و اذکاییها هستیم؛ بزرگانی که با دوراندیشی، سختکوشی، عشق به ایران و شوق دانایی و یادگیری، منبع عظیمی از انرژی عاطفی و دانش را خلق کردند.
نام و یادش جاودان