نقش سکوت در موسیقی ایران
هزار گونهسخن در دهان و لب خاموش (حافظ )
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
در ظاهر امر تصور میشود صداها و نغمات موسیقی نقش اصلی در شکلگیری موسیقی دارند، به عبارتی چیدمانی از نغمات و اصوات موزیکال موسیقی را به وجود می آورند. اما از نگاه دیگر میتوان گفت این نغمات موسیقایی در دل سکوت نمایان و متجلی میشود و سرانجام در یک پیوند دیالکتیکی بین سکوت و صدا، موسیقی شکل میگیرد .
به عبارت دیگر میتوان گفت سکوت یک بیصدایی درونی بین اصوات موسیقی است که در میان و یا پایان اصوات آهنگین به صورت هوشمندانه قرار گرفته و نظم و سامان خاصی ایجاد میکند. پس لازم است که یک موسیقیدان و یا نوازنده موسیقی در هنگام اجرا، شناخت لازم را از ماهیت سکوت داشته باشد تا بتواند به درستی آن را به کار گیرد.
در فرهنگهای گفتاری و نوشتاری همه انسانهای جهان نیز، سکوت نقش مهمی دارد. رعایت سکوتها در هنگام گفتوگو با یکدیگر و در زمان ایراد یک سخنرانی (که آداب و فنون سخنوری را به وجود آورده است) و استفاده از علامتهایی چون کاما (ویرگول، درنگ نما)، نقطه و به کارگیری جملات در سر سطر در فرهنگ نوشتاری، سکوتهای پرمعنا در نگارش هستند که اگر به کار گرفته نشوند و یا به درستی استفاده نشوند، ماهیت بسیاری از گفتارها و جملات، گنگ و نامفهوم خواهد شد.
سکوت در جهان هستی، طبیعت و کوهستان و کویر نیز، گاهی رساتر از دیگر اصوات است که انسان با گوش هوش و دل خود، آن را شنیده و از آن لذت میبرد.
در موسیقی، اصوات دارای فرکانسهای مشخص هستند و سکوت به صورت رمزگونه در بین این اصوات و نغمات موسیقی و در هنگام اجرای کششهای موسیقی و یا در پایان آنها قرار میگیرد. به همین دلیل سکوت دارای قوائد خود است که به علت رمزگونه بودن و غیر عینی بودن آن، نیاز به شناخت دارد. سرعت زیاد در هنگام یک اجرای موسیقی و حذف سکوتها در این میان از سویی و اجرای سکوتهای پی در پی در هنگام اجرا که به یک موسیقی خستهکننده تبدیل خواهد شد، دو روی یک سکه هستند که آسیب فراوانی به کیفیت اجرا یک موسیقی وارد میآورد .
در ادبیات نیز نحوه بیان زیر و بمی و رعایت سکوتها هنگام ادا و خواندن متون و اشعار ادبی، میتواند نقش مهمی در چگونگی درست خواندن یک غزل و یا یک متن ادبی در پی داشته باشد. در هنر موسیقی ایرانی نیز به مانند ادبیات و هنرهایی چون خوشنویسی، معماری و نقاشی، سکوت نقش مهمی در اجرای موسیقی دارد. سکوتها در موسیقی گاه بسیار بلند و طولانی و گاهی کوتاه هستند. حتی گاهی این سکوتها آنقدر از لحاظ زمانی کوچک هستند که با گوش معمولی تشخیص داده نمیشوند و نیاز به گوش دل را طلب میکند. در نگاه موسیقی غربی این سکوت ها براساس زمانبندیهای مشخص و برپایه ارزش زمانی نتهایی چون نتهای سیاه و چنگ و دولاچنگ، در نظر گرفته میشود در صورتی که ارزش زمانی سکوتها در موسیقی مشرق زمین و موسیقی ایرانی بسیار متفاوت است که نیاز به سالها تجربه موسیقایی در شناخت در به کارگیری سکوتهای مختلف دارد. استاد مجید کیانی میگوید: «موسیقی خوب، موسیقی است که سکوتهای ظاهر و سکوتهای درونی و پنهان را دارا باشد. چنانچه موسیقی از کیفیت مطلوب برخوردار نباشد، در اجرا و نحوه بیان از زیبایی معنوی به دور باشد، بدیهی است سکوتهای آن اثرات مثبت و سازنده در بر نخواهد داشت و سکوتهای آنچه پنهان و چه آشکار به عنوان سکوتهای مادی تلقی میشود که از حرکت و آرامش خیال تهی است».
سخن پایانی اینکه در زمان آغاز یک اجرای یک موسیقی و یا کنسرت، سکوت حاضران در این برنامهها ، میتواند کمک شایانی به تمرکز نوازندگان در حین اجرا داشته باشد و در پایان هر اجرا و یا کنسرت در صورتی که از تشویق و ابراز احساسات شنوندگان و بینندگان، خبری نباشد، ماندگاری اثر اجرا شده طولانیتر و درک موسیقایی و لذت بیشتری نصیب شنوندگان آن خواهد شد .