همدان – تهران: ۳۳۰ کیلومتر

0

*حسین پارسا

*روزنامه‌نگار

من متوجه نمی‌شوم این همه هیاهو و حاشیه بر سر این‌که چه کسانی قرار است وارد شواری شهر همدان شوند بر سر چیست؟ به هر حال عده‌ای وارد می‌شوند و کارهایی انجام می‌دهند که خب، حتما موافقان و مخالفانی هم دارد. راستش این موضوع برای عده‌ای از مردم مهم است. یعنی اگر دغدغه اقتصاد داشته باشند برایشان مهم است که اوضاع شهر چه می‌شود و شهردار آینده کدام پروژه را آغاز می‌کند یا به سرانجام می‌رساند. برای رفقای محیط زیستی و افرادی هم که دغدغه میراث فرهنگی دارند، قضیه حتما مهم است چون شهرداری یکی از سازمان‌های اصلی است که در تمام این سال‌ها در اتفاقات محیط زیستی شهر و میراث نقش داشته است. اما این‌که چه کسی عضو شورا باشد و چه کسی شهردار شود، برای بعضی‌ها زیاد فرقی نمی‌کند. مثلا هنرمندان یا نویسندگان. چون فکر می‌کنند تهِ ته اش قرار نیست اتفاقی بیفتد. نه این‌که همه‌اش هم تقصیر اعضای شورا باشد یا جایگاه شورا و شهرداری در اتفاقات فرهنگی شهر. در این مدت به شورا و شهرداری زیاد جوالدوز زده‌ایم. حالا یک سوزن هم به خودمان بزنیم بد نیست. در حقیقت بخشی از وضع موجود هم به خودمان برمی‌گردد.

همدان فولک ندارد. یعنی جز لهجه که آن هم دارد از بین می‌رود، نه موسیقی منحصر به فردی داریم، نه معماری ویژه‌ای و نه خصوصیت فرهنگی ویژه‌ای. البته منظورم از خصوصیت فرهنگی چیزهایی جدی‌تر از کماج و انگشت پیچ و حلوازرده هستند. یعنی چیزهایی که کماج را می‌سازند و نگه می‌دارند و معرفی می‌کنند. این‌جا دقیقا منظورم همان مفاهیم و آیتم‌هایی است که بوشهر و شیراز و گیلان را از همدان متمایز کرده است.

هیچ ایرادی ندارد که ما موسیقی و معماری همدانی نداریم. خیلی شهرهای دیگر هم این‌طور هستند. در حقیقت شهرهای نزدیک‌تر به پایتخت، در تمام این سال‌ها، متاثر از آن‌جا بوده‌اند. هم زبان شان، هم رفتارشان و هم خرده فرهنگ‌هایشان تهرانی شکل می‌گیرد که خب، ایرادی هم ندارد و این خودش یک ویژگی است. اما مشکل زمانی است که ما تلاش نمی‌کنیم در همین حدی هم که هستیم خودمان را تقویت کنیم و همدانی بمانیم. ما همین امروز نقاش و سینماگر و بازیگر و هنرمند و نویسنده همدانی کم نداریم. اما اکثر آن‌ها در همدان بزرگ شده‌اند و رفته‌اند غرق آن فرهنگِ – احتمالا قوی‌تر – پایتخت شده‌اند. نتیجه آن شده که فیلمساز همدانی – برخلاف فیلمساز شیرازی یا اصفهانی یا شمالی یا بوشهری – با فرهنگ تهرانی فیلم می‌سازد. نقاش و گرافیست و نویسنده‌مان هم همین‌طور. نمی‌دانم این ۳۳۰ کیلومتر فاصله‌مان با تهران چرا آدم‌ها را این‌طوری می‌کند!

چند روز پیش «امیرشهاب رضویان» در فیلمی خطاب به اعضای شورا عتاب می‌کرد که فلان موضوع چه شد. حرکت بسیار خوبی بود اما در این شهر چند نفر مثل رضویان داریم که غرقِ تهران نشده باشند؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.