پرورش خلاقیت؛ گمشده نظام آموزشی
*عاطفه کلهری
آموزش و پرورش جزو مهمترین دغدغههای یک اجتماع است، اجتماعی که ما هستیم، پدرها، مادرها، فرزندان و آموزش و پرورش که نقش مهمی در ساختن آینده ما و این اجتماع دارد و جامعه ما را با آرمانها و هدفهایش میسازد.
سالهاست این چرخه آموزشی که به جای پرورش استعدادها و رشد توانایی و خلاقیت در کودکان و به جای بیدار کردن ذهنها و آشنا ساختنشان با حقوق فردی و انسانیشان، وسیله ای شده برای سکون و بیحرکتماندن و سرکوب خلاقیتها…
جایی که باید فکر و اندیشه ذهن دیگری که خود بر درست یا غلط بودنش آگاهی ندارد و روزی برای او هم دیکته شده، بر ذهن پاک و دست نخورده بچهها تحمیل شود و بچهها هنوز اسیر نوشتن کلمات پی در پی به عنوان مشق باشند و بر اساس آن سنجیده شوند، فرهنگ هر جامعه وجوه مختلف برنامههای آموزشی آن جامعه را مشخص میکند اما باید به سطح آگاهی افراد از واقعیتها و تحول در جهان پیرامونمان هم توجه کرد، جایی که از دانش آموزی میپرسند به نظر شما کدام صدا دلنشین است؟۱-صدای شیپور۲- صدای پرندگان۳-بوق ماشین۴-رعد و برق و دانش آموز صدای رعد و برق را انتخاب میکند و با یک برخورد بد مواجه میشود که تو اشتباه کردی، کجای صدای رعد وبرق زیباست؟! در ذهن آن دانش آموز رعد و برق صدای زیبایی داشته و تداعی کننده باران، اما این ذهن خلاق و درک بالا سرکوب میشود.
انسانها از فعالیت خود و جهانی که در آن هستند آگاهند، هدفهایی برای خود دارند و کار میکنند، تصمیم میگیرند و به گفته فریره «جهان را به وسیله تغییراتی که بر آن تحمیل میکنند با حضور خلاق خود در میآمیزند و فقط زندگی نمیکنند، بلکه وجود دارند».
روزهای متفاوتی را تجربه کردیم، روزهایی که مدارس تعطیل شدند و آموزش به خانه کشیده شد، جایی که دانش آموز با والدینش در تعامل بیشتری قرار میگیرد، عدهای ناراضی بودند، همانانی که صبر و حوصله کمتری با بچهها داشتند، وقتی برای گذراندن با فرزندشان نداشتند یا فرزندشان ناآرام بود و همراهی برای انجام دادن تکالیف و تکرار و تمرین با فرزندشان کاری دشوار بود و مدام اصرار به انجام تکالیف باعث تنش در خانواده میشد، پس رفتن فرزندشان به مدرسه گزینه مناسبی بود. اما عدهای از این وضعیت راضی بودند و شاید این روزهای کرونایی و قرنطینه همان فرصتی شد که همیشه به دنبالش بودند برای آموزش در خانه و بدون مدرسه، جدا از محیط پر از استرس، رقابت و مقایسهای مدرسه و سپری کردن اوقاتی خوش و تجربههای بدون دیکته کردن، از بر کردن و درس پس دادن.
شاید این روزها شرایط خاصی را به وجود آورد تا دانش آموزان را از بر کردن ماشین وار محتوای آموزشی کتابها وا دارد و به دل طبیعت و بطن زندگی بکشاند و تجربههای جدید را پیش رویشان بگذارد.
آموزش در خانه یکی از شیوههای رایج در دنیاست (استرالیا) اما به آگاهی و مدیریت و برنامهریزی دقیق و درستی نیاز دارد و با این شرایط و نبود امکانات و حتی نداشتن اینترنت پایدار، کار سختی خواهد بود و برای همه نتیجه مثبتی نخواهد داشت.
ما هنوز تعامل را نیاموختهایم، مطالبات را نیاموختهایم، معلم در نظام آموزشی ما در نقش کسی است که آموزش میدهد اما در این دنیای پیچیده و شگفت انسانی به دور از تعصب از جایگاه خویش هم میتواند از دانشآموزانش فراوان بیاموزد.
«اریک فروم» میگوید کمک کنید تا کودکان اظهار وجود کنند، بیافرینند، خلق کنند و ایده بدهند.