پیک دوچرخه
ایدهای که همداننامه با الگوبرداری از گروه «گرین کلاب» به اجرا درآورد
چند شمارهای است که هفتهنامه همداننامه با تأسی از گروه «گرین کلاب» در تهران اقدام به انجام این حرکت نو و سبز برای توزیع هفتهنامه کرده است. به این شیوه که در هر شماره تعدادی دوچرخهسوار نشریه را با دوچرخه به دست شهروندان و مشترکین میرسانند.
*زهرا کرد
روزنامه روزنامه آخرین خبر… تصویری نوستالژیک از جوانی که با دوچرخه در حال توزیع روزنامه است و با هر رهگذر و کاسبی بهواسطه این کار معاشرت کوتاهی دارد و این کالای فرهنگی جریانساز را به دست شهروندان میرساند. تصویری که این روزها به واسطه ایدهای ناب توسط گروهی سبز اندیش در تهران از قالب خاطره درآمده و در هیاهوی این روزهای شهر با صدای چرخ و زنگ دوچرخه عینیت یافته است. نامش حمل پاک، کربن صفر و یا پیک دوچرخه است. اتفاقی که سالهاست در جوامع جهانی از آسیای شرقی گرفته تا اروپا رخ داده و ابعاد مختلف فردی و عمومی را به دنبال دارد. فوایدی چون درآمدزایی، حفظ سلامتی، کنش مدنی برای دوچرخهسوار، تغییر سیمای شهر، کاهش آلایندههای صوتی و فسیلی و تداوم روابط بین شهروندان برای جامعه. چند شمارهای است که هفتهنامه همداننامه با تأسی از گروه «گرین کلاب» در تهران اقدام به انجام این حرکت نو و سبز برای توزیع هفتهنامه کرده است. به این شیوه که در هر شماره تعدادی دوچرخهسوار نشریه را با دوچرخه به دست شهروندان و مشترکین میرسانند.
دوچرخه در جریان عادی زندگی
رضا از دوچرخهسواران حرفهای کوهستان است و از تجربهاش برای شرکت در این رویداد میگوید:
این حرکت سبب عادیشدن دوچرخهسواری در سطح شهر میشود و مردم نیز به دیدن این وسیله در امور روزمره عادت میکنند. چه بسا به دنبال این فراوانی دوچرخه در شهر به این ورزش ترغیب میشوند. از طرفی این حرکت سبب تعامل متفاوتی میان شهروندان میشود، تعاملی که در سایه کرونا مدتهاست رنگ مجازی گرفته و به این شیوه و با حفظ فاصله مناسب جنبه حقیقی مییابد.
این دوچرخهسوار جوان به نقش پررنگ این حرکت در سلامت شهروندان اشاره دارد و معتقد است:
وقتی دوچرخهسواری شهری در جامعه رواج یابد؛ حالا چه در قالب حرکتهای اجتماعی چه به صورت انفرادی دو سر برد است، چراکه دوچرخهسوار با رکاب زدن ضمن کمک به سلامت جسمی و روانی و کاهش بیماریهای مزمن، سبب کاهش آلودگیهای محیط زیستی در جامعه نیز میشود.
حس رضایت برای جامعه
هانیه دختر جوانی است که دوچرخهسواری را از پویش سهشنبههای بدون خودرو شروع کرده و به تدریج و با ارتقا سطح دوچرخهاش در کوهستان و جاده نیز رکاب میزند. وی همراهیاش در این حرکت را چنین شرح میدهد: در وهله اول حس فوقالعادهای که این کار به من میدهد سبب پیوستنم به این فعالیت شده و وقتی میبینم با دوچرخه که وسیله مورد علاقهام است در حال ایفای نقش و مسئولیت اجتماعی هستم حس رضایت دارم.
این زن دوچرخهسوار از تغییرات کوچک و نقش انکارناپذیرش در پیشبرد اهداف بزرگ میگوید و باور دارد: ما برای داشتن جامعه ای پویا و سبز به کنش تک تک افراد جامعه نیاز داریم. کنشهایی که به فراخور توانایی و امکانات هر فرد میتواند به نتایج مثبت جمعی منتهی شود؛ مثلا ما با ابزارمان (دوچرخه) میتوانیم در جهت اهداف محیط زیستی و سلامت جامعه بکوشیم و توأمان سبب پیوند سایر شهروندان با جامعه دوچرخهسوار شویم و همدلی اجتماعی بیشتری را به شهرمان بیفزاییم.
دوچرخه و مدیریت اجتماعی محلات
زری کارمند است و هر هفته برای توزیع هفتهنامه از قبل آماده میشود. او معتقد است که اگر تعدادمان بیشتر باشد، بهگونهای که از هر محله حداقل یک نفر بیاید، میتواند با شناختی که از ترکیب سنی و فرهنگی محلهاش دارد، هفتهنامه را به دست افرادی که علاقمند هستند، برساند و اگر چنین آگاهی را نداشته باشد، همین کار سبب میشود تا با ترکیب فرهنگی محلهاش بیشتر آشنا شود، چه بسا با این روند سالمندانی را بشناسد که با دریافت هفتهنامه و معاشرتی چند دقیقهای با یک جوان امید تازهای به خانههای قدیمیشان راه پیدا کند؛ همچنین این شکل ارتباط در محله سبب آشنایی بیشتر با اعضای محل و آگاهی از مشکلات روزمره زیست شهری شهروندان میشود.
اما در تهران این اقدام در سطح گستردهتری انجام میشود و فقط محدود به یک صنف نیست؛ مشاغلی هستند که به مرور علاقمند شدند تا محصولاتشان را برای یک روز هم که شده با دوچرخه به دست مردم برسانند و لذتی نوستالژیک را در دل شهروندان زنده کنند. این اقدام سبز که برای اولین بار از تهران و توسط یک بانوی کارآفرین کلید خورده است. این روزها در توزیع نان، کتاب و محصولات فرهنگی مشارکت دارد. یکی از نکات مهم در پایداری چنین حرکتهای اجتماعی فراگیری آنها در اقصی نقاط شهر است. هم اکنون نیز اگر سری به کوچه های قدیمی شهر بزنیم مردان پا سن گذاشته زیادی را میبینیم که با دوچرخه از محل کسبشان به خانه میروند و در واقع این حرکت یک بازگشت به گذشته زندگی اجتماعی مردم ایران است. گذشتهای که در سایه گذر از سنت به مدرنیسم کمرنگ شده اما بهواسطه اهمیت و کاربردش ظرفیت کارایی مجدد را به فراخور شرایط زندگی شهروندان دارد.
قهوه شروعی برای …
«الناز طاهری ناصری» کارآفرین اجتماعی و مدیر یکی از کافههای تهران است؛ وی که آغازگر این حرکت و ایجاد یک اجتماع از دوندهها و دوچرخهسواران تهرانی است از چگونگی شروع این کار میگوید: مدت طولانی بود که در کافه رستورانم روزهای سهشنبه و جمعه برای تمام دوچرخهسواران و دوندههای شهری قهوه رایگان سرو میکردیم و این اتفاق کوچک کافه را به مقصدی امن و صمیمی برای رکابزدن و دویدنشان تبدیل کرده بود. در زمان قرنطینه دوم که کافهها تعطیل بود، تصمیم گرفتیم برای روحیهدادن به دوندهها، دوچرخهسوارها و کادر کافه پخت نان را از سر بگیریم و توسط ایندوستان ارسال کنیم. به این ترتیب آنها مجدد بهانهای برای رکابزدن داشتند و داستان حمل پاک از آنجا شروع شد و گستره حرکت و افرادمان هر هفته بیشتر میشد. پس از چندی بهجز نان با همکاری مجموعههای فرهنگی به توزیع نشریه و سایر محصولات فرهنگی در بازه ۵ تا ۱۰ کیلومتری از مبدأ پرداختیم و هم اکنون ۵۳ هفته است که حمل پاک را در تهران به کمک دوچرخهسواران و دوندهها اجرا میکنیم.
وی به حضور فزاینده این طیف ورزشکار جامعه اشاره میکند و حضور و انرژیشان را در ایجاد یک اجتماع جهت انجام کنش جمعی بسیار مفید میداند، به گونهای که به همین روش توانستهاند با ایجاد منافع جمعی به گسترش و پویایی این حرکت کمک کنند.
قبیله دوچرخهسواران شهری!
این زن کارآفرین و فعال اجتماعی به بررسی مدل جهانی این طرح میپردازد و تشریح میکند: پیک دوچرخه حرکت بسیار مرسومی در جهان است. مدل ما برای پیگیری این طرح مدل «قبیله» بوده و تنها راهی که میتوانستیم ذهن مردم را به پیک دوچرخه آشنا کنیم همین مدل بود. در مدل «قبیله» اعضای مختلف برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش میکنند و همه در مسیری متحد منتفع میشوند.
این هدف مشترک همان «عادیسازی دوچرخه، رسیدن به شهر دوچرخه دوست و قوانین به نفع دوچرخه است» که کاسبان، دریافتکننده بستهها و دوچرخهسواران اعضای این قبیلهاند و همگی در این هدف و مسیر مشترک ذینفع هستند و توأمان به جامعه نشاط و سلامتی میافزایند.
اول شهر بعد ورزش!
«فرزاد فرهادیار» مدیر اجرایی گرین کلاب و دوچرخهسوار شهری است و با دوچرخه ترددهای روزمرهاش را انجام میدهد؛ وی اهمیت عادیسازی دوچرخهسواری در شهر را چنین شرح میدهد: حمل پاک بازآفرینی نقش دوچرخه در زندگی شهری است که طی یکسال گذشته توانسته است ۵۳ هفته تداوم داشته باشد؛ در واقع این پروژه به دنبال ایفای مسئولیت اجتماعی در بستر دوچرخه است. ضمن اینکه بعد ورزشی و ورزشکار حرفهای بودن برای شرکت در این فرآیند اولویت نیست و همین موضوع سبب شده تا از هر طیف با هر سطح توانی بتوانند به ما بپیوندند؛ هر چند بعضا به دنبال شرکت در این برنامه به ورزش دوچرخهسواری علاقمند شدند و بهصورت جدیتری به آن پرداختند و این مهم نیز از نتایج غیرمستقیم فردی گرین کلاب است.
شهرهای شیبدار و دوچرخه؟!
فرهادیار به مشکلات و چالش های پیک دوچرخه و دوچرخه سواری شهری اشاره میکند: شهر تهران و اغلب شهرهای کوهپایه ای ایران به علت افزایش ارتفاعی که در سطح شهر وجود دارد و بزرگراههای ناایمن، شهرهای دشواری برای دوچرخهسواری شهری هستند و همین مهم سبب میشود که ما فقط بتوانیم بهصورت موضعی حمل پاک را در سطح شهر داشته باشیم. از طرفی نبود قوانین راهنمایی رانندگی ویژه دوچرخهسواران، مسیر دوچرخه ایمن، بیمه دوچرخه سوار، بیمه باری که حمل میکند، تأمین دوچرخه برای افراد علاقمندی که دوچرخه ندارند همگی سبب شده تا از ظرفیتهای درآمدزایی و شغلانگاری این حرکت بیبهره بمانیم که امید است با توسعه فرهنگ عادی سازی دوچرخه شهری و گسترش اجتماع دوچرخهسواران به این افق برسیم.
دوچرخه و مسئولیت اجتماعی
این فعال اجتماعی دوچرخه سوار چگونگی تداوم و ایفای این مسئولیت اجتماعی را طی یکسال چنین شرح میدهد: با توجه به اینکه حرکت ما ایفای یک مسئولیت اجتماعی است، هیچ جنبه مادی برای اعضایمان ندارد، اما ما در ازای حمل پاک برای مجموعه های مختلف خدماتی برای اعضایمان میگیریم؛ نظیر کلاس نویسندگی که یکی از مجلات برای افرادمان برگزار کرد یا کارگاه تعمیر دوچرخه و امداد و نجات؛ از طرفی با برگزاری برنامههای جانبی دوچرخهسواری نظیر تور تهرانگردی و بازدید از موزهها در تلاشیم تا پویایی و همراهی گروه را حفظ کنیم و به این شیوه بعد فرهنگی پروژه را در کنار بعد مسئولیت اجتماعی و حمل پاک گسترش دهیم.