*هوشنگ جمشید آبادی
*نویسنده
زمنجنیق فلک سنگ فتنه میبارد من از سراچه گریزم به آبگینه حصار
///
فتنه میبارد از این طاق مقرنس برخیز تا به میخانه پناه از همه آفات بریم
در بیابان فنا گم شدن آخر تا چند ده بپرسیم مگر پی به مهمات بریم
حافظ
وقتی که من بگویم، طرفدار محیط زیست هستم، این انتخاب با مسئولیت را باید در تمام شئون زندگیم رعایت کنم. این انتخاب به معنی و نتیجه تأثیر و تحول و تطور روحی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی من است که در روابط خصوصی و بسیار عمومی من به دست آمده است. این انتخاب به هستی من تعلق دارد و به هستی من جهت داده است.
من زندگی را طوری انتخاب کردهام که مسئول باشم. نیمهمسئول و غیرمسئول نمیشود زیست. آدمها، از نظر دگرگونیهای ذهنی و خصایص طبقاتی و فرهنگ خصوصی و خانوادگی با یکدیگر فرق میکنند. فرق اساسی، در طبیعت ثانی ما آفریده شده است. به همین دلیل، من یا من نوعی، راهی انتخاب کردهام، مثلا در انتقاد و اعتراض یا خلاف جریان شنا کردن. یعنی در میدان عمل؛ خواه به صورت تجریدی خواه به صورت عینی، بودن خود را ثابت کرده باشم، در اینجا بودن من به صورت علم اعتراض تجلی کرده است. در واقع پریدهام و با این پریدن، بودن خود را بدیهی و مسلم دانستهام.
برویم بر سر موضوع که محیط زیست است. لازم نیست که فقط ما ناظر بارش سنگ از منجنیق فلک باشیم. آن نویدی که قرن مدرنیسم داده بود که وارد یأس و ناامیدی میشود. چگونه؟ فزونی جمعیت، تکنوکراسی، دنیای سیستماتیک ماشینی، محیط زیست و زندگی موجودات و بشر را در روی زمین با انحطاط مواجه کرده و سرنوشت محتوم انسان را به انقراض و نابودی میبرد. این آن تمدن کاوشگران و مخترعان و کاشفان نیست. این تمدنی است که بر اساس سود و انتفاع نهاده شده و بر مزایای مصرفی بنا شده است.
دنیای تکنوکراسی هرچند دانستنیها و اطلاعات و آگاهی را بالا برده است، اما از یک سو سبب اختگی روح و ذلیل و خوار و پست گردانیدن و کند و بیحس و ماشینیزه کردن انسان در سیستماتیک خود شده است.
چاره اندیشان و مسئولان برای حفاظت بشر از مخاطرات (سنگ فتنه) حصار آبگینهای و اطاق شیشهای در نظر گرفتهاند. درمان و چاره ورزی را از راه دستورات و تلقینات سیستماتیک و کاربرد فورمولهای شیمیایی تأمین میکند و مردم با چنین شرایط در حوزه دنیای مصنوعی، از زندگی خودکفایی و طبیعی دور مانده، توان و نیرومندی و ایمان به خود را از دست داده در ترس و تزلزل به سر میبردند و در راستای تقلید زمانه، از خود استقلال رای ندارند. قوه و قدرت تسلط طبیعی خود را از دست دادهاند. که حاصل آن ضعف روحی و ترس و استرس است که مقدمه نفوذ وراهیابی بیماری است.
منجنیق: آلت حرب و وسیله متحرکی بوده که در جنگها برای درهم کوبیدن به کار میبردهاند. این وسیله جنگی، طنابهای ضخیمی داشته که نفرات نیرومند توپچی آن را میکشیدند جایگاه و مخزن را از سنگ و گلوله و الوارهای بریده آبدیده میانباشتند. آنگاه طنابها را تا حد نهایی میکشیدند، یکباره همه محتوای منجنیق به صورت آوار بر سر ساختمان و ساکنین شهر یا بالعکس به بیرون شهر بر سر مهاجمان ریخته میشد. چینیان منجنیقهای سنگ پرانی عظیمی داشتند که برای کشیدن طنابهای بزرگ آنها دویست توپچی کفایت نمیکرد. مغولها در آغاز منجنیق نداشتند، پس از تصرف چین صاحب منجنیق شدند و در جنگهای ایران به کار بردند.