شهره شدن یک شهر با اخبار منفی

0

*حسین زندی

*خبرنگار

نمی‌دانم چرا ما در استان همدان مدام با پدیده‌های ناهنجار و بد معروف می‌شویم؟

یک روز با خبر تجاوز سریالی، یک بار با خوابیدن فردی در تابوت اشکانی، یک روز تخریب خانه اقبالیان؛ یکی مهم‌ترین خانه‌های تاریخی و حالا نیز با پرتاب ترقه بر روی کتیبه‌های گنجنامه و تنها سایت موزه شهر. وقتی این فضا و این اخبار را می‌بینم، به تنها کاری که فکر می‌کنم و از من بر می‌آید عذر خواهی است.

اتفاق اخیر در گنجنانه؛ یعنی پرتاب ترقه یا نارنجک دستی به روی کتیبه‌های هخامنشی و بازتاب خبر آن، بار دیگر همدان را روی آنتن‌ رسانه برد.

اما وقتی به شرایط ناهنجار گنجنامه؛ با آن تخریب‌های طبیعت یا حضور مواد فروش‌ها، قلیان فروش و بساطی را در محوطه می‌بینم از خودم می‌پرسم آیا اصلا گنجنامه یک محیط فرهنگی است؟

بعد از این پرسش، سوال دیگری از خودم می‌‌پرسم که کدام همشهری، کدام هم‌استانی و کدام هم‌وطن من است که به خودش اجازه می‌دهد به یکی از مهم‌ترین اسناد هویتی و تاریخی خودش نارنجک و ترقه پرتاب کند و آن را تخریب کند؟ این شهروند یا این انسان کیست؟ در کدام خانواده رشد کرده‌ و کدام آموزشگاه آموزش دیده است؟

می‌دانیم که مدرسه و نظام آموزشی، رادیو، تلوزیون و به طور کلی دولت که در این مباحث کارکرد مثبتی ندارد و تعطیل است. اگر غیر از این بود باید می‌دیدیم که اعتبار و بودجه‌ای برای آموزش، تولید محتوا و اطلاع‌رسانی درباره هویت تاریخی صرف بشود.

در چنین وضعیتی باید پرسید چه کسی و چه جریانی درباره اهمیت تاریخ سخن گفته، چه کسی این کتیبه‌ها و اهمیت تاریخی ‌آن را به کودکان، نوجوانان و جوانان معرفی کرده که امروز انتظار داریم دست به تخریب آن نزنند؟

اشاره کردم که اصلا دل دولت در این زمینه نخواهد سوخت و ثابت کرده که نمی‌خواهد کاری انجام دهد، اما نقش من و شما در مسیر اگاهی رسانی چیست؟ خانواده‌ها چقدر درباره اهمیت تاریخ و هویت خود با فرزندان سخن گفته و می‌گویند؟ هر چند وقتی از تاریخ و معرفی داشته‌های تاریخی صحبت می‌شود با انواع برچسب‌ها و اتهام‌ها به دنبال حذف گوینده هستند، اما آیا باید به گذشته تاریخی و میراث باستانی سرزمینمان بی‌تفاوت باشیم؟

اما جدا از انتقادها باید به فکر راه چاره نیز باشیم، معمولا در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه مانند کشورهای همسایه با جشن‌های عمومی هیجان‌های زودگذر جوانان و نوجوانان را تخلیه می‌کنند. حال اگر در شهر و استان ما فضاهایی برای بروز هیجانات مردم باشد، مانند سالن کنسرت، جشن‌گاه، فضای گفت‌وگو… بدون شک چنین اتفاق‌هایی نمی‌افتد.

پرسش بعدی این است که چه کسی این ترقه‌ها را وارد می‌کند؟ چه جریانی از این تجارت سود می‌برد؟ سلطان ترقه ایران کیست؟ آیا می‌توانیم امیدوار باشیم با واردکنندگان این اقلام برخورد شود؟

در روزهای گذشته در فضای مجازی مدام عاملان پرتاب ترقه به کتیبه‌های گنجنامه را با طالبان افغانستان و تخریب مجسمه‌های بودا در بامیان مقایسه می‌کنند، اما باید توجه داشت طالبان و داعش با تفکر عقب‌افتاده تخریب می‌کنند و هم‌وطنان ما با نداشتن تفکر. این خلا تفکر را با چه چیزی باید پر کرد؟

نکته دیگر این‌که، این‌روزها فعالان گردشگری در فضای مجازی از کشیدن دیوار و حصار در چنین جاهایی سخن می‌گویند. بارها در یادداشت‌ها گزارش‌ها به ویژه گزارشی که از سایت موزه  تهیه شد، گفتم که چرا همیشه ما باید به دیوار فکر کنیم؟ چرا نمی‌توانیم به امنیت فکر کنیم؟ چرا با نیروی انسانی و فناوری‌هایی مانند دوربین بهره ببریم؟

امیدوارم دلسوزان، علاقمندان، اعضای خانواده‌ها در هر جایگاهی گام بردارند و تلاش کنند، شرایطی فراهم شود تا هیچ فردی به بیماری وندالیسم دچار نشده و اموال عمومی را تخریب نکند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.