رد پای تمدن روم باستان بر چهره پایتخت تاریخ و تمدن
*فاطمه محمدیکیا
*کارشناس ارشد معماری
چند سالی میشود هنگام گذر از کوچه و خیابانهای شهر نمای رومی ساختمانها را میبینیم؛ نمایی که شاید با سلیقه زیباشناسی خیلی از مردم جور باشد و آن را نمایی منسجم و باشکوه بدانند و یا از آن به عنوان نمای تجملی و لاکچری یاد کنند که اکثرا در منطقه شمالی شهرها با نورپردازی ویژه اجرا میشود، اما نمای رومی در ایران و به ویژه در همدان نمای مناسبی بر چهره بناها نیست!
اگر به این سوال که چرا نمای رومی برای خانهها و ساختمانهای ما ایرانیها مناسب نیست، پاسخ داده شود ممکن است بسیاری از طراحان و مجریان از به کاربردن نمای رومی در ساختمانها منصرف شوند و به جای آن نمای مطلوبتر و متناسب با اقلیم و فرهنگ ایرانی اجرا کنند.
از مهمترین دلایلی که میتوان در مطلوبنبودن نمای رومی در ایرن و به ویژه در همدان گفت، همان چیزی است که از نام این نما پیداست: «نمای رومی». نمای رومی در ایران و شهری که پایتخت تاریخ و تمدن است چه میکند؟ آیا نباید چهره ساختمانهایمان خود ما و فرهنگمان را نمایان کند؟ و سخن از هویت ما بگوید؟ اگر کسانی با تاریخ و تمدنی نه چندان پربار و افتخار آمیز از چنین نمایی استفاده کنند، اشکال چندانی به قضیه وارد نیست اما وقتی سخن از تمدنی که مادر تمدنهاست میزنیم و از شهری که پایتخت تاریخی این تمدن است و مردمی که سرآمد هنر و فرهنگ و خلاقیت بودهاند و در نمای مساجد و حمام و سر در بازار از کاشیهای هفت رنگ و معرق استفاده میکردهاند، جای بسی شگفتی است که نمای رومی تا این حد مقبول افتاده باشد. نمایی که نه به لحاظ فرهنگی و نه به لحاظ اقلیمی و حتی جنس مصالح، متناسب با شهر ما نیست. و این یکی از بزرگترین معضلات معماری ماست با این که اساتید در دانشکدههای معماری مکررا بر هویت ایرانی تاکید میکنند، اما با تاسف بسیار فارغالتحصیلان معماری به طراحی و اجرای نماهای رومی میپردازند و دلیل این کار را اقبال کارفرما و مالک ساختمان به این نوع نما عنوان میکنند. گویی سلیقه مردم و ذائقه بصریشان چند سالی است که دگرگون شده و تمایل چندانی به نقوش زیبای کاشی، اسلیمی، اروسیهای رنگارنگ، معرق، طاق و قوسهای زیبا و ستون با پایههای پر نقش و سر ستونهای اساطیری خیالانگیز ندارند.
اینجاست که احساس میکنی پس از پیروزیهای مکرر بر روم حالا روم بدون خون و خونریزی شهر را به تصاحب خود درآورده و پرچمش را بر سردر ساختمانهای شهر آویخته. احساس میکنی فرزند خلفی برای پدرانت نبودهای؛ پدرانی که هر متجاوزی را پس از چندی استیلا بر ایران، ایرانی میکردند و آنچه در نهایت غلبه مییافت ایران بود همانند آنچه پس از حمله اسکندر، مغول و اعراب اتفاق افتاد؛ ایران در همه این تهاجمها دوباره برخاسته و به جای آنکه خود به شکل و شمایل کشور غالب درآید آن را ایرانی کرده و به شکل و شمایل خود درآورد است. اما اکنون چه شده که ما در برابر فرهنگ غرب تا اینجا کوتاه آمدهایم که نمادهای تمدنی فروریخته و مرده را اینچنین زنده نگاه داشتهایم، و بر بناهایمان آویختهایم؟ آن هم در شهری که هرودوت با شگفتی از قلعه هفتتوی هگمتانه مینویسد و شکوه و عظمت آن را توصیف میکند.
از مهمترین مباحث در معماری احساس تعلق به مکان است، افراد در مکانی احساس آرامش و سکون میکنند که حس تعلق در مکان در آن وجود داشته باشد و این به دلیل عادت بصری و ذهنی است که طی زندگی شخص در او ایجاد شده است. اما آیا ساختمانهایی با این شکل و شمایل با نمای بیگانه در بیرون و نقاشیهای کلاسیک اروپایی در داخل به فرد این احساس تعلق به مکان را میدهد؟ آیا این ساختمانها با این سبک از طراحی به ما تعلق دارند؟
نکته بسیار مهم و پر اهمیت که لازم است پس از نقد مسئلهای به آن پرداخته شود مسئله جایگزین مناسب برای چیزی است که مناسبش نمیدانیم و در اینجا باید دید چه جایگزین مطلبوبی برای نمای رومی وجود دارد؟ آیا نماهای دیگری که شاهدش هستیم نماهای مناسبی هستند؟ نماهایی که از سنگ گرانیت، سنگ سفید و آجر نسوز، آجر سه سانتی و مانند این به عنوان لباس ساختمانها انتخاب کردهایم. نماهایی هستند که به هویت ایرانی ما مرتبط باشند و یا ما به عنوان فرد ایرانی حس تعلق به آنها داشته باشیم؟ آیا این نماها دارای زیبایی بصری، توازن و ابعاد طلایی و یا شکوه ویژهای هستند که جایگزین مناسبی برای نمای رومی باشند آیا این نماها روح و جلوه خاصی دارند؟ چرا مالکین تمایل چندانی به اجرای این نماها به جای نمای رومی ندارند؟ چون جواب سوالهای بالا اغلب منفیاست و واقعیت این است که نماهای دیگر هم چندان زیبایی و جلوه بصری ندارند و جای نورپردازی و بازی با نور در آنها وجود ندارد. آنها هم به لحاظ هویتی چیزی برای ارایه به عنوان معرف تاریخ و فرهنگ شهری کهن ندارند دلیل این کمبود خلاقیت و طرحها و نماهای مختص به همدان این است که ما هرگز اقدام به برگزاری مسابقاتی جهت ارائه نماهایی که معرف تاریخ و شهرمان باشد نکردهایم تا مجالی برای ارائه طرحهای قویتر و خلاقانه وجود داشته باشد.
از طرف دیگر جلو تخریب ساختمانهای قدیمی شهر گرفته نمیشود و طراحان و مجریان جوان چهره قدیمی شهر را از یاد بردهاند. از بعضی از ساختمانهای فاخر همدان حتی عکسی هم وجود ندارد محلات قدیمی مانند جولان که پر بودند از ساختمانهای زیبا و چشم نواز میزبان آپارتمانهای نازیبا و بیروح شدهاند.