*عاطفه کلهری
در دنیا فرهنگ جهانی متکی به تمام زیرمجموعههای فرهنگی است و در سطح جهانی برای حفظ تشخص جهانی به اهمیت نمادها، گذشته یک شهر و خرده فرهنگها تاکید شده است. شهر ما در وضعیتی است که نیازمند مدیریت شهری و اداره مطلوب است. همدان به عنوان یکی از چهار پایتخت تمدنهای مهم گذشته که هنوز پا برجاست و همچنان نفس میکشد، شهره فریختگان جهان است. حال آنکه به بهانه شبهه مدرنیسم بدون شناخت گذشته، تمام هویتمان را به فراموشی میسپاریم، باید بدانیم که تقلید ناآگاهانه از مدرنیته، مسیر و سرنوشت تمدن یک شهر را تغییر میدهد. دخالت افرادی که مدام به دنبال سود، طمع و بهرهبرداریهای شخصی خود هستند ماهیت، اصالت و هویت این کهن شهر را دستخوش تغییرات نادرست کرده است.
اگر ما به این صرافت بیفتیم که زندگی در این شهر یعنی گام برداشتن در کوچه پس کوچههای تاریخ، یعنی نفس کشیدن در هزارههایی که دیگر نیستند و مایی که بیتفاوت به ناخودآگاه جمعی مان فراموش کردهایم خود را و اشیایی که در طول تاریخ به شکل هم در آمدهایم و نمی دانیم با از دست دادنشان همچنان از خودمان میکاهیم.
ما پیش از آنکه تلاش کنیم شهرمان دارای فضای گردشگری و موزه باشد باید جایی برای زندگی بسازیم با خصوصیات تمدنی که در آن بوده است به گونهای که برای فرزندانمان محسوس و قابل مشاهده باشد.
افرادی که نا آگاهانه مسیر این تمدن سه هزار ساله را نفی میکنند و ارزشهایی که از گذشته بر جا مانده است را نمیبینند باید بدانند که ارزشهای انسانی را هم از دست میدهند.
در تمام دنیا مدرنیته هم راه و هم گام اصالت وهویتشان پیش رفته است نه اینکه آن را فدای مدرنیته کرده باشند.
وقتی میگوییم مدیریت شهری از علم حرف میزنیم، از برنامهریزی برای آینده و اداره امور کنونی شهر.
وقتی میگوییم مدیریت شهری از ایجاد انگیزه در شهروندان برای حفظ اصالت و هویت شهر حرف میزنیم.
وقتی میگوییم مدیریت شهری از تاثیرگذاری بر ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات شهر با هدف اداره، هدایت ونگهداری از داشتهها و سرمایههای هویتی شهر حرف میزنیم.
پس کجا و کی از هویت این شهر دفاع شد؟
همدان را چگونه برای دیگران معرفی میکنیم؟
چگونه از شاخصههایش میگوییم؟
چگونه از این همه تغییر در سیمای شهرمان صحبت کنیم که در راستای حدف تمدن و تاریخ و هویتش بوده است؟
از الوند با شکوهمان و شریانهای حیاتی اش، از بین رفتن باغهای اصیل و قطع درختان کهن چند صد ساله تا آب بستن پای خانههای قدیمی و معماری بینظیرشان ، تبدیل باغات بدیع الحکما به محله کاخنشینان و اعیان و ساختن برجهای بلند بر فراز خط آسمان و….
قطعا روزگاری در این شهر افرادی بودند خردمند و مسئول که هویت و اصالت این شهر را با وجودشان دریافته بودند و خدمات ارزندهای انجام دادند، همان روزگاری که همدان را جزو جنات اربعه میخواندند. اما اکنون چنین نامی برازنده این همه تغییر بر جهت عکس هست؟
باید نیروهای متخصص و آگاه در امور شهر باشند و فراموش نکنند که در مقابل این تاریخ و مردم و شهری با این اصالت، مسئولیت و تعهد دارند، در واقع کسی که بر این خاک قدم میگذارد و در این هوا نفس میکشد مگر میتواند در مقابل فرو ریختنش بیتفاوت باشد؟