مقدمه ابن سینا بر کتاب موسیقی
*محمد فامیلی
در این نوشته تلاش شده است تا اصطلاحاتی نظیر «محاکات»، «تاًلیف» و «تصرف اصطلاحی» از مقدمه ابن سینا بر کتاب موسیقیاش روشن شود .
ابن سینا میگوید: «ما به افرادی نیاز داریم که با ما در گفتههای ما مشارکت کنند و در آنچه که ما افراط یا کوتاهی کردهایم ما را یاری رسانند و تصحیح کنند». [۱] ما میگوییم مقدمه ابن سینا بر کتاب موسیقی گذرهای تاریک و قسمتهای نارسا دارد که ما مجازیم به تشریح آن بپردازیم و آن را کامل کنیم. همین قسمتهای تاریک جایگاه فکر کردن ما است که در آنجا دانایی خود را با مشارکت در نوشته ابن سینا به عینیت برسانیم. در این صورت به قول هگل: هر صورتی که روح میآفریند خود به مادهای تازه بدل میشود که روح با کار کردن به روی آن به صورت بالاتری دست مییابد». [۲] اکنون هم ما تلاش میکنیم که نوشته ابن سینا را تصحیح کنیم. در این صورت معنای «مشارکت» در نوشته ابن سینا این خواهد بود که نوشته ما از یک حالت واسطهگی در ارتباط با نوشته او عبور خواهد کرد که از طریق آگاهی در نوشته ابن سینا به تصحیح و بازشناسی میرسد. حال میپرسیم چرا میخواهیم به بازشناسی برسیم؟ من به یاد گفته هگل میافتم که میگوید: «واقعیت انسانی هرچه باشد ظهور و بقایش ممکن نیست مگر به عنوان واقعیتی که شناخته شده است. این تنها در حالت شناخته شدن از جانب دیگری و از جانب دیگران است که وجود یک انسان ، خواه برای خودش و خواه برای دیگران، به راستی انسانی میشود». [۳] همین را ابن سینا تحت عنوان «ضرورت» پاسخ میدهد. آنجا که میگوید: «ضرورت انسان را به آنجا میکشاند که آنچه در نفس خود دارد به غیر بشناساند و نیز او آنچه غیر او در نفس خود دارد از او استعلام کند. زیرا قوام نوع انسان به مشارکت است». [۴] «استعلام» از غیر همان است که هگل میگوید هر آگاهی باید از طریق خودآگاهی دیگری خود را بازشناسی کند. به همین خاطر او پدیدارشناسی را علم تجربه آگاهی معرفی میکند. در واقع یک خودآگاه دیگری را مثل آینه در مقابل خود قرار میدهد تا به قول ابن سینا بتوانیم به «ضروریات معیشت» دسترسی داشته باشیم و آن قسمتهای تاریک آگاهی دیگری، یا همان گفته ابن سینا: «شکاف بین اعلام و استعلام»، را پر کنیم. حتی میتوان گفت به این ترتیب ما باید خود را از جنب دیگران بشناسانیم و تحت تاثیر الهام دیگری چیزی بیافرینیم، و ما هم به نوبه خود بیانگر روح زمانه خود باشیم. در رابطه با بحث آفرینش اثر، ابن سینا موسیقی را مطرح میکند و میگوید: «احتیاج انسان را به طرف تدبیری چون صدا درآوردن میکشد تا غرضی که بر اثر ایجاد اختلاف طبیعی در انسان به وجود آمده و آن هم به علت اراده خاصی تحقق یافته است، این صدا درآوردن بتواند آن غرض را برآورده سازد». [۵] در اینجا این اراده، نزد ابن سینا، در پیکره صدا و موسیقی دانسته میشود که با آن یکی به دیگری نشان داده میشود. این «صوت از جهات متعدد موجب لذت یا ناراحتی نفس میشود». [۶] این ارتباط، یک ضرورت اجتماعی است که نیاز آفریننده صدا را در رابطه با نیاز عمومی یا شنوندهاش قرار میگیرد. چراکه هنرمند در زمان «به صدا در آوردن» کاملاً آگاه نیست و نمیتوان گفت آن صدا در آوردن تنها نتیجه احساسات، عواطف هنرمند است. بلکه چنانکه گفتیم او تحت تاثیر الهام دیگری در گذشته، حال و آینده است. به خاطر همین تداخلهای زمانی است که ما نیز به نوبه خود قصد داریم مقدمه ابن سینا بر علم موسیقی را به صدا درآوریم. «اگر چه این مقدمه با احکام و حکمت و مذاهب علمیه نیز آمیخته است». [۷]
شکلنوشته من تا به اینجا از جابجایی زمانی استفاده کرده است، به این معنی که پارهای از نقل قولها مکمل یکدیگرند اما در ضمن قطع کننده زمانی یکدیگر هم هستند. چنانچه گاه از ابن سینا و گاه از هگل نقل شده است. هر کدام مربوط به یک میدان مفهومی دیگر و متعلق به زمانها و مکانهای مختلف یکدیگر را قطع میکنند. به عبارتی هنگامی که هنگامی که با «اعلام و استعلام» بین نقل قولهای متعلق به زمانها و مکانهای مختلف صورت میگیرد غرض این نیست که قولها تکرار شوند بلکه، به قول ابن سینا در مقدمه کتابش، با پرشدن شکاف بین اعلام و استعلام، که به نظر ما همان تقاطع نقل قولهای مربوط به زمانها و مکانهای مختلف است، باید پس از برآورده شدن حاجت آن شکاف به سرعت از بین برود. [۸] زیرا قرار است نوشته ما در برابر اقوال دیگران خود تعین تازهای بیابد. در این صورت ما در ارتباط با خوانندگان آینده قرار خواهیم گرفت که باید در نوشته ما مشارکت داشته باشند .
در بیان تعین تازه حاصل از الهام از دیگران ابن سینا ابن سینا از مفهوم «تصرف اسطلاحی» استفاده میکند و میگوید: «تصرف اصطلاحی یعنی انسان صوت را با اغراض و خواستهای مختلفی که دارد مطابقت دهد». [۹] دریافت و شناخت این گذر از قولی به قول دیگر مهمترین و برجستهترین کار در فهم و درک فلسفی مقدمه ابن سینا بر کتاب موسیقی است .
چون در ابتدای این نوشته گفته ابن سینا را نقل کردیم و نیاز به توضیح داشت از بین رفتن آن سریع اتفاق افتاد و این از بین رفتن برای درک و دریافت ما از مطلب گران بود. اما در این زمان که انقطاع نقل قول اول صورت پذیرفت نقل قولی از هگل آوردیم که با طلوعش انقطاع نقل قول اول جبران شد. گویی نقل قول ابن سینا به شکل و صورتی دیگر بازگشته است. در بیان چنین حالتی ابن سینا از اصطلاح «محاکات» استفاده میکند و میگوید: «بدان محاکات امری است لذیذ به خصوص برای انسان اگر نغمهای از او تولید شود که از وضعیت یا شمایلی حکایت کند مثل آن است که آن نغمه حاوی چنین محاکاتی موجب میشود که آن وضع یا تبعات لازمه آن خود در نفس حاصل شود … و آن هم بر اثر آن است که در اینگونه محاکات شمایلی یک تقلید هم یافت می شود». [۱۰] ترکیب نقل قولهای مربوط به زمانها و مکانهای مختلف کمپوزیسیون نوشته ما را تشکیل میدهد که باز هم میتوان گفت از چنین مفهومی نزد ابن سینا اصطلاح «تالیف» را ذکر کرد. «به این معنی که اگر دو نغمه در پی هم تالیف یافتهای داشته باشیم در زمانی که نغمه اول ادا میشود نفس به نشاط آید». [۱۱] و میگوید: «صوت از جهات متعدد موجب لذت یا ناراحتی میشود که باید گفت از آن جمله است جهت محاکات و یا از جهت تالیف». [۱۲]
[۱] – شیخ الرئیس بوعلی سینا ، جوامع علم موسیقی ، ترجمه سید عبد الله انوار ، انتشارات بنیاد بوعلی سینا ، چاپ نخست ، ۱۳۹۴ ، صفحه ۱۶
[۲] – عقل در تاریخ ، ص ۳۶
[۳] – خدایگان و بنده ، ص ۳۸
[۴] – جوامع ، ص ۱۹
[۵] – جوامع ، ص ۱۹
[۶] – جوامع ، ص ۱۷
[۷] – جوامع ، ص ۱۶
[۸] – رجوع شود به جوامع ، ص ۱۹
[۹] – جوامع ، ص ۱۹
[۱۰] – جوامع ، ص ۲۱
[۱۱] – همان
[۱۲] – جوامع ، ص ۱۷