*سید محمد جواد حسینی مرصع
*کنشگر معماری و شهرسازی
تا پیش از رشد فزاینده شهرها در دوره سنتی در قریب به اتفاق شهرها تراکم جمعیتی و ساختمانی مسئلهای ساده بود که اغلب توسط اشخاص و افراد با نظرات شخصی تعیین میشد و در نتیجه شهر به صورت ارگانیک و طبیعی رشد میکرد. اما با پیچیدهشدن روابط و چالشهای شهر بعد از انقلاب صنعتی و افزایش جمعیت شهرها، محدویت منابع در پاسخگویی به نیازهای جمعیت سرازیر شده به شهرهای بزرگ پای برنامهریزها و تصمیمسازان به دخالت و جهتدهی در پراکنش جمعیت و ساختار کالبدی شهرها باز کرد. در این راستا نظریات مختلفی مورد افزایش تراکم و یا کاهش آن در شهرهای مختلف با شرایط اقلیمی و منطقهای خاص مورد بررسی و آزمون و خطا قرار گرفته شد .
برخی از کارشناسان برمتراکم کردن شهرها و رشد عمودی آنها صحه گذاشتند و کاهش هزینه تاسیسات شهری و ارائه خدمات شهری و رونق کسب و کار و تجارت و همچنین کاهش استفاده از زمینهای کشاورزی حومه شهر در اثر گسترش شهر و ازدیاد جمعیت در شهرهای متراکم را از مزایای شهرهای متراکم میدانند. در مقابل دسته دیگری از کارشناسان تراکم بالا در شهر را موجب شلوغی بیش از حد و در نتیجه افزایش آلودگی هوا و آلودگیهای صوتی و بصری و افزایش استرس و مشکلات روحی و روانی میدانند و همچنین عرضه محدود زمین در اثر محدودیت حدود شهر و سیاست فشردهسازی شهر منجر به افزایش سرسام آور قیمت املاک و نرخ اجاره بهای آنها میشود و شهروندان را با مشکل تامین مسکن مواجه میکند. این بخش از صاحبنظران پیشنهاد رشد افقی شهر و و توسعه شهر با تراکم پایین جمعیت و ابنیه را ارائه دادهاند و در نتیجه شهرهایی با گستره زیاد را چاره آینده شهر دانستند و نتیجه این نظریه پراکنده رویی (Sprawl ) شهر است که در برابر محاسنی مانند آرامش و بهداشت محیطی و روانی بالا، قیمت پایین املاک و تبدیل شدن مسکن از کلای سرمایه به کالای مصرفی، تامین نیاز شهروندان به مسکن مناسب، معایبی چون استفاده بیش ازحد از زمین، هزینه بالای خدماترسانی به شهر، رونق کم اقتصادی را پیش روی منتقدان قرار میدهد.
اما رشد هوشمند شهری از بدیلهای عمده توسعه در برابر فشردگی و یا پراکندگی است. رشد هوشمند با تمرکز بر تجدید حیات شهری و گسترش گزینههای حمل و نقل به دنبال ساخت مکانهای جوامع است، به گونهای که مردم به زندگی در آنها رغبت نشان دهند. محدود ساختن توسعه پیرامونی و تشویق به کاربری زمین با تراکم متعادل ، تاکید بر منطقهبندی مختلط، کاهش سفر با وسیله نقلیه شخصی، توجه بر بازسازی و تجدید حیات مناطق قدیمی و حفاظت از فضاهای باز از رویکردهای رشد هوشمند شهری است. در واقع این رویکرد به جای تحمیل برنامههای از پیش تعیین تکلیف شده و غیرمنعطف به خلق جوامع قابل زیست با محوریت انسانها، سیاستها و چشم اندازها و چارچوبهایی در مقابل شهروندان قرار میدهد. همچنین با نزدیکی به طبیعت و حفاظت پایدار از زمینهای با ارزش و تجدید حیات حومهها، مراکز شهری و مناطق تجاری قدیمی به دنبال جلوگیری از هدر رفت منابع طبیعی و فرهنگی و اجتماعی و کالبدی شهر است.
شهر همدان در گذشته شهری نسبتا کم تراکم از نظر جمعیت و ابنیه بود که در دهههای اخیر روند گسترش شهر و افزایش جمعیت منجر به تغییراتی در ساخارهای کالبدی و اجتماعی شهر شده است. سیاستگذاریهای صورت گرفته بعد از انقلاب تا دهه هفتاد عرضه زمین و ایجاد شهرکهای تازه تاسیس و گسترش افقی شهر بود اما دهههای بعدی با عرضه محدود زمین رشد عمودی شهر مدنظر حاکمیت شهری بوده است. این سیاستهای بعضا کاملا متناقض، به شکلگیری مشکلاتی دامن زده است از جمله برهم ریختن بافت ستنی و سیاست کوبیدن و آپارتمان بنا کردن در بسیاری از بافتهای تاریخی و نسبتا قدیمی شهر ضمن برهم زدن ریخت و سیمای بافت، باعث به وجود آمدن شلوغی جمعیت و سنگینی بار ترافیک خودروها شده است در کوچههایی که برای تعداد محدودی خانه برنامهریزی شده بودند چند ده برابر شدن جمعیت و خودروهای معلق به آنها مشکلات زیادی برای ساکنان و عابران رقم زده است و نیز قیمت املاک به علت عرضه محدود زمین و شرایط تورمی اقتصاد به صورت افسار گسیختهای رشد میکند و دست دلالها و سوداگران را در اساسیترین نیاز شهروندان باز کرده است.
هر چند بخش قابل توجی از بافت فرسوده و قدیمی شهر در اثر برنامههای تخریبی برنامهریزان و تصمیمسازان شهر دچار نابودی شده است اما این روند در بسیاری از کوچهها و خیابانهای شهر همدان در حال استمرار است؛ اما به نظر میرسد بازنگری در سیاستهای قبلی گسترش شهر ضروری است و جهتدهی به گسترش شهر توسط رشد و توسعه هوشمند با در نظر گرفتن عوامل موثر در ساختن شهری پایدار و زیستپذیر، افزایش و کاهش تراکم با برنامه و با محاسبه ابعاد مختلف آن باید انجام بگیرد.