در شهر کتاب برگزار شد:
رونمایی از کتاب شعـر سپید

علیایی‌مقدم: شاملو درک و تلقی درست و روشنی از شعر سپید انگلیسی نداشته و به خاطر نفوذ کلام و اشعار زیبایی که سرو، شعرش با نام شعر سپید به مخاطب معرفی شد. اشعار شاملو، شعر آزاد است البته این جمله در حد ادعای نویسنده است و اگر از سوی جامعه ادبی پذیرفته نشود، ایرادی ندارد.

0

*شیلا احمدی

کتاب «شعر سپید» (پژوهشی تطبیقی در قاب قالبی بی‌قافیه) نوشته دکتر مهدی علیایی‌مقـدم در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ با سخنرانی دکتر بهرام پروین گنابادی، آرمان اسدی، حسن محمدیان و حسین زندی برگزار شد. جواد مرادیان نوازنده تار، نغمه نبوی نوازنده سه تار و گلنار علیایی مقدم به صورت تکنوازی به اجرای موسیقی پرداختند. این مراسم با حضور زاگرس زنـد، داریوش رحمانیان و تعدادی از شعرای علاقه‌مند به ادبیات برگزار شد.

«حسین زندی» مجری برنامه پس از سلام و خوش‌آمدگویی گفت: به بهانه جشن امضا و رونمایی و چاپ کتاب شعر سپید (پژوهشی تطبیقی در قاب قالبی بی‌قافیه) اثر مهدی علیایی‌مقدم گردهم آمده‌ایم.

او در ادامه افزود: دوستان آقای علیایی‌مقدم، هم‌انجمنی‌های او در انجمن زیتون و میهمانان دیگری که از تهران آمده‌اند و در جمع ما حضور دارند و از حضورشان بهره خواهیم برد.

برنامه با هنرنمایی گلنار علیایی مقدم فرزند مهدی علیایی شروع شد. مجری سپس از بهرام پروین گنابادی پژوهش‌گر، منتقد و مدرس دانشگاه دعوت کرد.

کتاب هوشمندانه

پروین گنابادی گفت: کتاب شعر سپید بسیار هوشمندانه نوشته شده است. نویسنده به کار و توانایی خود اعتقاد درستی داشته، شعر سپید پژوهشی تطبیقی در قاب قالبی بی‌قافیه، عنوان این کتاب است. اصل قضیه هم در همین است. از نظر دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» آن‌چه که در شعر معاصر فارسی اتفاق می‌افتد، به دنبال اتفاقاتی است که در شعر فرنگی می‌افتد و شعر فرنگی به فارسی ترجمه می‌شود. یعنی به زبانی دیگر شعر معاصر ما مولد شعر معاصر فرنگی است. در بحث تجدد هم اولین چیزهایی که ما از غرب گرفته‌ایم؛ مدارس، علوم، مقاله نویسی، در زمینه داستان هم با این‌که خودمان غنی بودیم، متوجه شدیم که باید داستان کوتاه را از غرب بگیریم و آخرین سنگری که در تجدد آمد، شعر بود. در برابر طوفانی که از غرب می‌آمد، شعر ملی‌ترین رسانه ما بود که مقاومت کرد. نه تنها در سرزمین ما که در سرزمین‌های عربی، جوامع ترک‌زبان هم اتفاق افتاد. از نظر ما و اعراب شعر عزیزترین عامل فرهنگی بود و در مقابل نوآوری‌ها مقاومت کردیم. اما چون زمانه دگر گشته بود و شعر هم باید دگر می‌گشت.

او در ادامه افزود: همان‌طور که پیش‌تر گفتم، مهدی علیایی‌مقدم در مقدمه کتاب محل نزاع را به خوبی تحریر می‌کند. شعر سپید در قاب قالبی بی‌قافیه را تفکیک می‌کند. چیزی که در ذهن ما در مورد شعر سپید جا افتاده است، شعر سپید را شعر بی‌وزن شاملویی می‌دانیـم. بعد از شاملو هم هیچ‌کس نتوانست نمونه‌هایی مانند شاملو بنویسـد. این‌جـا علیایی می‌گوید شعر سپید شعر شاملویی نیست، شعری بی‌قافیه است. این‌که ما شرقی‌ها چیزی که از شعر می‌دانیم، عنصر وزن آن است. در شعر سپید عنصر وزن عروضی خالی است. منظور از شعر سپید این است که وزن دارد و قافیه ندارد. در این کتاب پژوهشی هم درباره اتفاقاتی که در شعر انگلیسی و فرانسوی نیز می‌افتاده، انجام می‌دهد و همین‌طور مقایسه شعری فارسی و عربی که بسیار هم این پژوهش دقیق است.

این پژوهشگر در ادامه گفت: اتفاقاتی از عصر مشروطه تا همین حالا در شعر فارسی رخ داده است که با کمی تغییرات در شعر عربی نیز رخ داده است. برای مثال داستان‌نویسی را اول تقلید کردیم بعد وارد دوره آزمون و سپس وارد دوره خلاقیت شدیم که در زبان عربی نیز اتفاق افتاده است. در مجلات هم همین‌طور. مجلات سخن، یغما و پیام نوین همه این‌ها در عربی هم اتفاق افتاده. ما در زبان فارسی نیما داشتیم. قبل از نیما یوشیج ابوالقاسم لاهوتی، جعفر خامنه‌ای در شعر عربی هم «شاکر السیاب» و خانم «نازک الملائکه» اما شاکر السیاب به نوعی نیمای اعراب حساب می‌شد. «محمد مصطفی بدوی» استاد دانشگاه  و ناقد سرشناس عرب می‌گوید: «در جامعه شرقی کسی که اول از دیگران بمیرد احترامش بیشتر حفظ می‌شود». شاکر السیاب هم چون زودتر از دیگر شاعران فوت کرد، لقب پدر شعر نو به او نسبت داده شد. اگر تاریخ کتاب ققنوس نیما را در نظر بگیریم اولین شعر نیمایی است. این شعر در سال  ۱۳۱۶ منتشر شد. تقریبا بعد از ۷یا ۸سال شاعران عربی هم شعرهایشان را منتشر کردند و شعر نیمایی و شعر آزاد عربی اتفاق افتاد. فصل دوم کتاب علیایی در تبیین این موضوع است که شعر بی‌قافیه چیست و چگونه در ایران شکل گرفته؟ کتاب به زنده‌یاد دکتر «پرویز ناتل خانلری» تقدیم شده در آغاز جمله‌ای آورده به یاد استاد پرویز ناتل خانلری خدمتگزار راستین فرهنگ ایرانی و این امری مبارک است یادکردن از دکتر خانلری که زبان فارسی معشوق او بود.

پروین گنابادی در ادامه افزود: فهم درست دکتر خانلری و کوشش‌های دکتر خامنه‌ای برای نوآوری در شعر فارسی و تعادل در نوآوری بسیارمهم است، چون مجله سخن را سال‌ها به عنوان مجله‌ای اسم بردند که محافظه کار است، تندروی نداشته و جریان اصیل شعر فارسی را به نوعی نمایندگی کرده است. در اصل این کتاب اثری است که منابع دست اول نشان می‌دهد شعر عربی چگونه از مثنوی ما الهام گرفته و این کتاب بسیار روشمند است.

انقلاب فرهنگی اروپا

در ادامه برنامه پس از صحبت‌های پروین گنابادی، حسین زندی از آرمان اسدی از دوستان قدیمی علیایی‌مقدم دعوت به صحبت کرد. اسدی درباره انقلاب فرهنگی اروپا سخن گفت که در شعر تأثیرگذار بوده و در ادامه به قسمتی از کتاب اشاره کرد که علیایی‌مقدم آمارگیری انجام داده است و برای  ۵۵ نفر از علاقمندان به ادبیات و دانشجویان رشته ادبیات و شعری از نادرپور را خوانده که این شعر فاقد قافیه است. بعد از آن‌که افراد آن را شنیدند، در ادامه از آن‌ها پرسیده شد که چند نفر متوجه شدید این شعر دارای قافیه نیست و اکثر علاقمندان گفتند که متوجه نشدند قافیه ندارد. باوجود این‌که قافیه نداشت، فکر کردند دارای قافیه است.

نکات کتاب

شاید دوست بدارید :

در ادامه برنامه به دعوت مجری جلسه، «حسن محمدیان» به ایراد سخن در وصف کتاب مذکور پرداخت و عنوان کرد: این کتاب را از دو جهت می‌توانیم بخوانیم و بهره‌مند شویم. نخست محتوای نکته‌آموز این کتاب و دوم نقد و بررسی آن درباره شعر سپید و از جهت محتوا و نکته‌آموزی، نویسنده عبارات و اشارات بسیاری در آن گنجانده است. کتاب به دو فصل تقسیم شده؛ تعاریفی از شعر سپید عربی، فرانسوی، انگلیسی و نوع این شعر در آن زبان‌ها و شاعرانی که در این گونه‌های شعری نامدار هستند. در فصل دوم هم آثار و اندیشه‌های ایرانیان را در دوران مشروطه بررسی کرده و دیدگاه‌های گوناگون و گونه‌های دیگر شعر نیمایی اشاره کرده است.

محمدیان بر این باور بود که از نگاه بعضی منتقدان، ترجمه نام گونه‌ای از ادبیات غربی به فارسی و استفاده از این نام (ترجمه شده) برای شعر فارسی به نوعی ضعف محسوب می‌شود و در بررسی این نگاه ِ «نقد گونه» به کتاب ِ«با چراغ و آینه» دکتر شفیعی کدکنی اشاره و قسمتی از متن کتاب را خواند: «هر چه زیبایی و لطف در شعر امروز ایران دیده می‌شود، حاصل پیوند درخت فرهنگ ایرانی و درخت فرهنگ اروپایی است. در تمام ذرّات و مولکول‌های معنی‌دار و متعالی این خلاقیت، جای پای شعر و فضا و بلاغت و اسطوره و ادب اروپایی قابل تعقیب است. همان‌گونه که «دیوان غربی ـ شرقی» گوته، که یکی از بزرگترین آثار فرهنگ بشری است، از لقاح شعر اروپایی و شعر فارسی شکل گرفته است و هیچ کسی گوته را به «سرقت» یا «اقتباس» یا «ترجمه» متهم نمی‌کند و از این چشم‌انداز بر کار او انتقادی وارد نیست، در مورد شعر قرن بیستم زبان فارسی نیز باید به همین دید نگریسته شود. در مجموعه تحولات شعر فارسی، به‌ ویژه آن بخش که مسیر این هنر را در جهت نوآوری و زیبایی و لطف نشان می‌دهد، جای پای شعر فرهنگی را باید دید و باید ستود» و از این متن این نتیجه را گرفت که نام‌گذاری گونه‌ای از شعر ایرانی با یک نام غیرایرانی و ترجمه یک نام غیرایرانی ایرادی ندارد و می‌شود این نام‌ را برای شعر ایرانی استفاده کرد. حال آن‌که ممکن است مختصات شعر ایرانی نام‌گذاری شده، با نامی بر گرفته از «ترجمه نام ِگونه‌ای از شعر غربی» هم‌خوانی نداشته! پس می‌باید برای حل این مسئله مختصات شعر ایرانی را تعریف و به مخاطب شناساند و در ادامه عنوان داشت که علیایی‌مقدم بحثی را مطرح کرد که این نام برای این شعر تثبیت شده است. اما بحث دیگری مطرح می‌شود که آیا این نام‌گذاری مناسب شعر ایرانی است یا خیر؟ و سوال چالش برانگیزی مطرح می‌شود که شعر انگلیسی دارای مختصات خاصی است آیا وقتی به فارسی ترجمه می‌‌‌شود و مختصات آن نیز دچار تغییر می‌شود! چگونه می‌شود شعر ترجمه شده را با عنوان و نام ترجمه شده در ادبیات ایران مطرح کرد. که از نگاه من کار دقیقی محسوب نمی‌شود.

او در توجیه این تناقض آورد که: می‌توان با عنوان اشتراک لفظی مسئله را دید یعنی اروپایی‌ها گونه‌ای از شعر را در ادبیات خود شعر سپید می‌نامند و این رویکرد را می‌توان در ادبیات ایران‌ نیز، انجام داد.

این پژوهشگر در ادامه به مثال‌ها و نمونه‌هایی از ادبیات فاخر ایرانی که در غرب ترجمه شده و با نام رباعیات (فرد مترجم) به جامعه ادبی غرب معرفی شده و جامعه غرب نیز پذیرای این موضوع بوده و در مثالی دیگر غزل فاخر ایرانی را با غزل‌های سروده شده در غرب مقایسه و عنوان کرد: فقط به لحاظ نام با هم اشتراک داشته و به لحاظ محتوایی هیچ‌گونه اشتراکی‌ با هم ندارند. اما با همه این تفاصیل جامعه غرب نام غزل را برای سروده‌های غربی که بر گرفته از ادبیات ایرانی است، پذیرفته است و از آوردن این نوع مثال‌ها به این نتیجه رسید که  همه این‌ها مُهر تاییدی بر اشتراک لفظی است.

در ادامه قسمتی از متن کتاب علیایی را خواند و گفت: با این مضمون که نام‌گذاری جدیدی برای شعر سپید ممکن است، سردرگمی‌هایی را ایجاد کند، پس بهتر است با وجود آگاهی از تفاوت‌ها تا اطلاع ثانوی، بهتر است این‌گونه از شعر را با نام شعر سپید بشناسیم و پذیرا باشیم.

محمدیان در ادامه بحث این موضوع را با صراحت تأیید کرد که محتوای شعر سپید در غرب با محتوایی که از شعر سپید در ادبیات ایران می‌شناسیم، هیچ‌گونه سنخیتی نداشته و با توجه به غنای ادبیات فارسی و تنوع وزن‌ها در ادبیات فارسی، کسی قدرت برگرداندن (ترجمه) وزن خاص ِ شعری از ادبیات غرب را به شعر فارسی نداشته! حال آن‌که این موضوع برای مخاطب ایرانی لطفی نخواهد داشت و دلیل آن را تنوع وزن ادبیات فارسی دانست.

در پایان به تمجید از شعر شاعر معاصر؛ شاملو، به عنوان اشعاری که در بین فارسی زبانان خارج از ایران رواج‌ یافته پرداخت و عنوان کرد که می‌توان بعد از این برای حل مسئله اشتراک اسمی، دوگونه متفاوت شعر سپید  (ایرانی _ غربی) را به جامعه ایرانی معرفی کرد؛ شعر سپید ایرانی و شعر سپید انگلیسی (ترجمه شده به زبان فارسی).

در ادامه جلسه «جواد مرادیان» یکی از هنرمندان موسیقی همدان اجرای موسیقی زنده سنتی پرداخت.

نگاه نویسنده

بعد از اجرای‌ موسیقی نویسنده کتاب به معرفی کتاب و شرایط نگارش کتاب و همچنین محدودیت‌هایی که در دسترسی منابع مورد نیاز برای تحقیق داشت پرداخت و گفت: اساسا موضوع کتاب بر این مِدار نگارش شده که چگونه ما از یک قالب انگلیسی موزون نامقفا به شعر سپید رایج در ادبیات معاصر ایرانی رسیدیم و در ادامه شعر سپید ایرانی را منطبق بر شعر نیمایی دانست و نه شعر انگلیسی. او همچنین به معرفی افرادی پرداخت که قبل از نیما یوشیج در قالب شعر سپید، اشعاری را سروده‌اند.

علیایی‌مقدم همچنین این موضوع را مطرح کرد که ادیبان و شعرای معاصر اشعار ترجمه شده به انگلیسی (و نه خود اشعار انگلیسی) جامعه غرب را مبنا قرار داده و شعری غربی که به زبان انگلیسی ترجمه شده را به زبان فارسی برگردانده و بر مبنای آن مفهوم، شعر سپید در ادبیات ایران معاصر شکل داده‌اند.

او گفت: ترجمه‌های انگلیسی که به دست مترجمان فارسی زبان رسیده، در واقع نقدی بر ادبیات و اشعار انگلیسی در فرانسه و از نگاه ادبیات کلاسیک بوده است.

او با انتقاد از شاملو بیان گفت: شاملو درک و تلقی درست و روشنی  از شعر سپید انگلیسی نداشته و به خاطر نفوذ کلام و اشعار زیبایی که سرو، شعرش با نام شعر سپید به مخاطب معرفی شد. اشعار شاملو، شعر آزاد است البته این جمله در حد ادعای نویسنده است و اگر از سوی جامعه ادبی پذیرفته نشود، ایرادی ندارد.

این برنامه با جشن امضا و رونمایی کتاب پایان پذیرفت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.