*حسین صالحی
*دامپزشک
هیچگاه فکر نمیکردم نشستن پای درد و دل پیرمردی روستایی سوژهای شود برای نوشتن از رنجهایی که این روزها از چشم همه پنهان مانده است. دستهایش گواه سالها زحمت و مشقت برای رفع نیازهای خانوادهاش داشت، میگفت: «با همین چند تا گاو تا سالها خرج چند خانوار را میدادم، دکتر جان شاید باورت نشود با فروش شیر و محصولات لبنی به همسایههایم، بچههایم را دانشگاه فرستادم، عروس آوردم و جهیزیه دخترهایم را تامین کردم. الان دارم با دستهای خودم تمام ثمره زندگیم را میفروشم تا جلوی ضرر را بگیرم. از قدیم به ما گفته بودند اگر دام آبستن را ذبح کنی برکت از زندگیت میرود. دیگر توانی برایم نمانده، هر چقدر تلاش میکنم، نمیتوانم شکم دامهایم را سیر کنم، بدجوری کم آوردهام. این پارهای از گلایهها و دردهای دامپرورانی است که این شغل را از پدرانشان به میراث گرفتهاند و اکنون در این نقطه به پایان این میراث ارزشمند رسیدهاند.
قیمت سر به فلک کشیده خوراک و نهادههای دامی
خشکسالی بیسابقهای که در سالهای اخیر در استان رخ داده است تمامی مراتعی که دامها بخشی از سال را قبل از شروع فصل سرما از آن استفاده میکردند را به نابودی کشانده است. صحبت از خشکسالی در این مجال نمیگنجد اما همین موضوع باعث شده است دامپرور برای سیرکردن دامهای خود فصل چرا را زودتر به پایان برساند و از علوفه سیلویی استفاده کند. در این بین قیمت علوفه و خوراک دام رشد تصاعدی چند برابری پیدا کرده است و حتی کاهی که مطلقا ارزش غذایی ندارد و صرفا برای سیر نگه داشتن کاذب دام استفاده میشود نیز در زمره یک خوراک گرانقیمت برای دام تلقی میشود. دامپرورها در حال حاضر مجبورند برای مصرف علوفه و خوراک میزان آن را به نصف و کمتر کاهش دهند که این امر خود باعث به هم ریختن بالانس ضریب تبدیل غذایی و باعث شروع چرخه معیوب در تولید میشود. تقارننداشتن قیمت تمام شده گوشت و محصولات لبنی با هزینههای نگهداری سردرگمی عجیبی را برای دامدارن ایجاد کرده است. افزایش ۱۰۰ درصدی و حتی بیشتر داروهای دامی، واکسن و هزینههای درمان تیر خلاص دیگری بر پیکر بیجان دامپروران استان است، به طوری که هزینه درمان یک دام بیمار صرفه اقتصادی ندارد و دامدار ترجیح میدهد به جای درمان، دام خود را به تیغ قصاب بسپارد. تمامی این موارد شروع یک سونامی فاجعهبار را در صنعت دامپروری استان نشان میدهد که به زودی اثرات آن در چرخه غذایی مردم نمایان خواهد شد.
کشتار دامهای مولد
متاسفانه افزایش تصاعدی کشتار دامهای آبستن با سرعت در حال وقوع است به طوری که به نقل از حکیم مهر (پایگاه خبری تحلیلی دامپزشکی) نرخ کشتار دامهای مولد در برخی شهرستانها به ۶۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. کشتار دامهای مولد یعنی پایان سرمایه یک دامپرور و انتهای چرخه تولید. کمتر زمانی پیش بینی میشد که دام آبستن بدون مشکل خاصی در شرایط فیزیولوژیک بدنی وارد کشتارگاه شود و این ضرر بدون جبران را به بدنه اقتصاد کشور وارد کند. ادامه پیدا کردن این بحران باعث کمبود لبنیات، محصولات دامی و گوشت خواهد شد که متعاقبا افزایش قیمت را در نبود این محصولات ایجاد خواهد کرد.
دامپروران لاکچری!
پیشبینی میشود به زودی با پدیدهای روبرو شویم که دامپروری در زمره مشاغل دستنیافتنی و لوکس طبقهبندی شود. سرمایه مورد نیاز برای تاسیس یک واحد دامپروری و هزینههای نگهداری آنقدر گران تمام میشود که هر کسی توان ورود به این بازار را نداشته باشد. دامپروران سنتی در روستاها نیز عطای این کار را به لقایش میبخشند چون دیگر نگهداری از چند راس محدود دام صرفه اقتصادی ندارد. با کمبود محصولات لبنی و گوشت واردات بیرویه آغاز خواهد شد و بعید نیست سلطان گوشت هم به فهرست سلاطین حال حاضر اضافه شود و در این بین دامپروری سنتی در سکوت خبری متلاشی خواهد شد. توجه به تولید داخل در این مورد تجلی پیدا خواهد کرد، شاید در برخی موارد نتوانیم نیازهای کشور را تامین کنیم و نیاز به واردات وجود داشته باشد اما ظرفیت کشور در تولید دامهای بومی سرمایه عظیمی است که به راحتی در حال از دست رفتن است و اگر اقدام موثری در رفع این مشکل انجام نشود، شعلههای این آتش گریبان همه را خواهد گرفت. برای برونرفت از این معضل پیشنهادات و برنامههای زیادی در قالب طرح دامداریهای تجمعی، تعادل بین صادرات و واردات دام، اصلاح ژنتیک و حفظ ذخایر دامی مطرح است که امید آن وجود دارد مسئولین این حوزه در استان سریعا در قالب کارگروههای تخصصی موارد مطروحه را بررسی کنند.