ما هیچ، ما نگاه
به بهانه روز «کودک» در تقویم
*یلدا خاکباز
*تسهیلگر کودکان
شهر یا اجتماع محلی است که در آن نیازها، نظرها، اولویتها و حقوق انسانی، بخشی جداییناپذیر از افراد آن جامعه محسوب میشود. جدا از اینکه سیاستها، برنامهها و تصمیمها برای همه شهروندانش چیست اما آنچه برای نگارنده ویژه است سهم متفاوت کودکان در شهر است. شهری که قرار است در آن حضور کالبدی و اندیشهاش رشد کند و شکل بگیرد، شهری که جدا از تعریفهای جهان وطنی امروز، به او تعریف شهروند میدهد، شهروندی که هویت دارد، تاریخ دارد و بر اساس آن هم خودش را معرفی میکند. هویتی که برگرفته از دانستههای اوست. از تاریخ شکلگیری جایی که در آن به دنیا آمده است، زبان و لهجه، خوراک و پوشاک، فرهنگ و هنر ، بزرگان و تاریخسازان شهرش، بناها و یادمانهای شهر، رویدادهای بزرگ و مهم همه و همه مجموعهای از کلید واژههایی هستند که کودک امروز را همراهی میکند تا احساس تعلق بهتری نسبت به جایی که زندگی میکند داشته باشد اما به راستی کودکان ما چقدر از تاریخ شهر و کشورش میداند؟ و آیا تدابیری اندیشیده شده است تا آنها از گذشته خود بیشتر بدانند تا برای فردای زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود تصمیمهای درستتر و بهتری بگیرند؟ و آیا صرفا نامگذاری روز «کودک» برای انجام این مهم کافی است؟ سهم کودکان در این روز و روزها و سالها کجاست؟ آیا برای آنها که شاکله فردای ایران را تشکیل میدهند برنامهای تدوین شده است؟ و اگر اینچنین است چقدر زیربنایی و هدفمند است.
دانستن اینکه کودکان سهم بسیار زیادی از هویت و آگاهیبخشی شهر خود دارند یک بحث است و چگونگی و اجرایی کردن برنامههای آموزشی که آنها را با تاریخ و فرهنگ خود مأنوستر کند و آشتی دهد یک بحث دیگر است.
با یک مثال ساده این یادداشت را به پایان میبریم. سهم معماری یا بناهای واجد ارزش تاریخی در سراسر دنیا در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، هنری، آموزشی، اقتصادی و سیاسی هر کشوری آشکار است زیرا نقش اساسی در تصورات ملتها دارد. بر کسی پوشیده نیست که برای رسیدن به استاندارهای جهانی فاصله داریم؛ حداقل در شهرهایی که از مرکز کشور دور هستند این مسئله به چشم میخورد به طوریکه استانداردها متفاوتتر است.
به منظور حفظ انرژی های موجود و انتقال آن به نسلهای آینده باید گفت آیندگان همان فرزندان کنونیمان هستند که برای انتقال میراث تاریخی به آیندگان باید به تربیت فرهنگی و روانی آنان در محیطهای با ارزش آموزشی، فرهنگی و تاریخی پرداخت.آنچه مسلم است استان همدان به دلیل تاریخیبودن و بسترهای فرهنگی که دارد، ظرفیت بالایی در این زمینه دارد. البته بهتر است بگویم داشته است اما گویا برنامهریزان در همدان، به این باور و نقطه نرسیدهاند و رویکرد آموزشی و فرهنگی در مورد این موضوع هنوز ضعیف عمل میکند. در همین یک هفته اخیر شاهد تخریب چند بنای واجد ارزش که هر یک قصه و داستان و تاریخی برای خود از این بوم و بر به دنبال داشتهاند، بودهایم؛ مدرسه «ظفر» و خانه تاریخی دکتر «شیری» از پزشکان قدیمی شهر که پرونده ثبت ملی آن هنوز گویا باز بوده است.
چه پاسخی میتوان برای کودکان امروز و شهروندان فردا داشت، وقتی از گذشته نشانی وجود ندارد؟ قرار است با او از چه چیزهایی از تاریخ و گذشته، هنر و فرهنگش بگوییم وقتی مصداقی برای گفتههایمان نداریم؟ میخواستم روز «کودک» را طور دیگری بنویسم اما واقعیت از نظر نگارنده این است که حرفی برای گفتن باقی نمی ماند تا زمانی که نتوانیم با هم از دغدغههای مشترک و راهحلهای مشترک حرف بزنیم.