*احسان فکا
*نویسنده
سیب زمینیاش نه خیلی درشت باشه نه خیلی ریز. آب پزش میکنی با پوست، بعد میگذاری خنک میشه. بعد پوستشو با حوصله بگیر. تأکید کنم با حوصله چون باید به غذا دل بدی تا اونم به دلت بالا بیاد و خوب و خوشطعم شه. بعد با گوشکوب حسابی لهش کن. سبزی خوردن رو خرد کن بعد بهش اضافه کن. مواظب باش لای ترهها گل نباشه. سبزی هم از جایی بگیر که آب موتوری داشته باشه. دور ور جاده تهران خوبه. یادش به خیر مش ممد که الان زمینش شده آپارتمان تو فرهنگیان. سبزیاش خیلی خوب بود. گردو و پیاز هم نگینی خرد کن بهش اضافه کن. مواظب باش گردوی چینی ندن بهت. سعی کن یه دست و یه شکل و یه اندازه باشه. اگر خواستی یه کم سبزی معطر مثل آویشن یا آزربه میدان میشان یا پونه بهش اضافه کن. آزربه برات فرستادم بگردی هست. کم اضافه کن که طعمش برنگرده. یه مقدارم اگه دلت خواست روغن حیوانی، اگرم نداشتی کره رو آب کن بهش اضافه کن. بعد سنگگ خشک رو خرد کن. خیلی ریز. بهش اضافه کن وقتی همش بزنی این سیب زمینی و سبزی چون یه کم آب دارن باعث میشه نونت یه کم نرم بشه همین.
اگه نخواستی روغن یا کره هم میشه بهش اضافه نکنی. این دیگه دل بخواهه. خیلی از همدانیا اضافه نمیکنن یه ذره هم نمک بهش بزن.
*
سکوت! طعم قهوه تلخ! سرد، نور رعد و برق، کمی بعد صدایش، مهیب اما دلچسب!
احسان قوت پنیرم میخواد. من یادم رفته بود بهت بگم. پنیر صبحانه.
**
صداهای مینا را پیاده کرد. به مینا تازه یاد داده بود صدایش را ضبط کند و بفرستد. نگاهی به ساعت کرد. دوازده ساعت اختلاف ساعت با مینا داشت و هزار هزار کیلومتر اختلاف بر روی زمین. رفت و صدای مینا را ذخیره کرد، جایی امن که برای همیشه بماند. صداها را پیاده کرد و روی یک کاغذ تازه و تمیز نوشت و بالایش نوشت دستور تهیه قوت، یک بچه اردک پلاستیکی آهنربایی برداشت و کاغذ را زد روی یخچال و بچهاردک کوچک را محافظش کرد که نیفتد. برای مینا صدا ضبط کرد.
ترشی! ترشی بیور هم میخوام درست کنم. دستورش رو صدا کن. بفرست. با فلفلای اینجا هم شاید بشه!
بعد نوشت
دوستت دارم مینا
و بعد پاکش کرد. با گوشی جستوجو کرد
نان سنگک ایرانی!
پنیر صبحانه ایرانی
گردوی ایرانی
روغن حیوانی کرمانشاهی
بیرون باران میآمد