کجسلیقگی شاخ و دم ندارد
المانهای نوروزی همدان صدای اعتراض همه را درآورد
یک مجسمهساز همدانی: اصلا اسم این کارهایی که در همدان وجود دارد، المان نیست. داستان المان با مجسمه متفاوت است. المان تعریف خاصی دارد و به هر طرحی نمیشود گفت المان. به هر مجسمه و کار حجمی نمیتوان گفت المان. آنها به اصطلاح مجسمه به حساب میآیند؛ مجسمههایی که در سطح شهر جایگذاری شدهاند.
همداننامه: امسال نیز مانند سالهای گذشته چند المان (شما بخوانید مجسمه) نوروزی در سطح شهر همدان نصب شد که طبق معمول صدای هنرمندان و شهروندان شهر را درآورد. مجسمههایی که در نهایت کجسلیقگی و بدون داشتن هیچ نشانی از هنر المانسازی فقط بودجه شهر را هدر دادند و حتی شهروندان رغبت نکردند با آنها عکس یادگاری بگیرند. نکته مهمتر اینکه ساخت چنین مجسمههایی سلیقه شهروندان را هم تنزل میدهد و باعث میشود آنها دیگر دنبال چیز بهتری نباشند. همداننامه در این پرونده ویژه این موضوع را آسیبشناسی کرده است.
*بازی با مفهوم هنر
*سرپرست سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری شهرداری همدان: برداشت اشتباه از یک المان به معنای انتقاد از آن نیست
*فاطمه کاظمی
*روزنامهنگار
سرپرست سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری شهرداری همدان معتقد است با انتقاداتی که شهروندان به المانهای نوروزی داشتهاند، مشخص میشود که آنها مفهوم این المانها را درک نکردهاند و با این تفاسیر نباید به سمت ساخت المانهای متفکرانه رفت و بهتر است به المانهای دم دستی اکتفا کنیم. منظور «حسین خانجانی» از المانهای نوروزی، مجسمههایی هستند که به گفته کارشناسان به سطحیترین شکل ممکن ساخته و در سطح شهر نصب شدند و بیشترین انتقادات را به خود جذب کردند. به نظر میرسد بهتر است از این به بعد، سازندگان این مجسمهها را به آنها سنجاق کنند تا مفاهیم پنهان در آنها را به ببیندگان توضیح دهند.
سرپرست سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری شهرداری همدان در گفتوگو با همداننامه با بیان اینکه در نوروز ۱۴۰۰ حدود ۳۰۰ قطعه المان در سطح شهر نصب شد، توضیح میدهد: بیشتر این المانها مناسبتی بودند و دو المان پایدار نیز با نامهای «کوهنورد» مجسمه زندهیاد «محمود اجل» در میدان قائم (عج) و «اسب» در حاشیه این میدان نصب شد.
برداشت اشتباه از المانها
«حسین خانجانی» در پاسخ به این توضیح که انتقاداتی نسبت به المانهای نوروزی مطرح بودند و بیشتر شهروندان آنها را سطحی ارزیابی میکردند، میگوید: بیشتر انتقاد شهروندان به المانهای کرونا و پیرزن بود و به المانهای دیگر انتقادی وجود نداشت. المانهای کرونا ژولیده و به هم ریخته و به صورت طنز کار شده بود که نشان از پیروزی ما بر کرونا داشت با وجود اینکه هنوز هستند. المان پیرزن هم در حال تعارف به مهمانان نوروزی است که در ورودی یک خانه نصب شده بود.
وی میافزاید: برداشت اشتباه از یک المان به معنای انتقاد از آن نیست، شاید این افراد از لحاظ تجسمی المانها را درک نکردهاند، هرچند این المانها خیلی هم انتزاعی نبودند. با همین انتقادات هم به این نتیجه میرسیم که خیلی به سمت المانها متفکرانه نرویم و به المانهای دم دستی بسنده کنیم.
استفاده از هنرمندان مختلف
خانجانی درباره استفاده از اشخاص مشخص برای طراحی المانهای نوروزی معتقد است: این دیگر بهانهجویی است چون برای این کار فراخوان صادر شده و از همه هنرمندان دعوت کردهایم اگر ایدهای دارند، ارائه دهند. مدت زمان کافی برای ارسال آثار وجود داشت و حدود ۷۰ تا ۸۰ اثر ارسال شد که بیشترشان سطح پایین و تکراری بودند که قابل قبول نبود. حتی از استانها و شهرهای دیگر نیز اثر داشتیم.
قوچ گونه بومی همدان نیست
به سرپرست سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهری شهرداری همدان میگویم کارشناسان معتقدند جای خالی گونههای جانوری و گیاهی بومی همدان مانند قوچ و میش ارمنی در طراحی المانهای شهری خالی است که میتوان آنها را در سطح شهر به نمایش گذاشت و او میگوید: اینها گونههای خاص همدان نیستند و از آنجایی که تحصیلات من محیط زیست بوده، به شما میگویم قوچ ارمنی مربوط به زاگرس است و گونه ایرانی و نه همدانی محسوب میشود. همدان فقط یک گونه جانوری در منطقه حفاظتشده آلمابلاغ اسدآباد به نام «اوتیستاردا» یا «میش مرغ» دارد که رو به انقراض است.
المان نه بلکه مجسمه
یک مجسمهساز همدانی درباره المانهای نوروزی همدان میگوید: اصلا اسم این کارهایی که در همدان وجود دارد، المان نیست. داستان المان با مجسمه متفاوت است. المان تعریف خاصی دارد و به هر طرحی نمیشود گفت المان. به هر مجسمه و کار حجمی نمیتوان گفت المان. آنها به اصطلاح مجسمه به حساب میآیند؛ مجسمههایی که در سطح شهر جایگذاری شدهاند. این مجسمهها، مجسمههایی که اگر بخواهیم از نظر هنر در فارسی ترجمه درستی کنیم سطحی و بی ارزش هستند. که محتوای عمیقی ندارند و از موادی ساخته شدهاند که فاقد بسیار بیکیفیت هستند و دوام نداشته، به زودی از بین میروند.
میپرسم آیا از نظر زیباییشناسی این المانها یا مجسمهها زیبا هستند که «مصطفی جوادی» توضیح میدهد: مسئله کلی اینجاست که بودجههای کلانی صرف ساخت مجسمههای نوروزی در سطح میشود. اگر در حد ایام نوروز است، در آن حد قابل قبول است. مثلا چند گاو درست کردهاند و نشان از این دارد که سال، سال گاو هست. این ایرادی ندارد اما این کارها به درد ایام نوروز میخورند و در واقع تاریخ مصرف دارند. مجسمههای نوروزی همگی مورد تایید نیست، مثل آن مجسمه پیرزن که فاجعه است اما گاوها قابل تحمل هستند. از نظر زیبایی بسیار یک بار مصرف برای مدت کوتاهی است، که قابل قبول و قابل تحمل هستند.
جای خالی فرهنگ بومی
میگویم برخی معتقدند در طراحی المانهای شهری همدان چه مناسبتی و چه المانهای پایدار بحث جای خالی فرهنگ بومی همدان هست یا مثلا گونههای بومی گیاهی و جانوری در همدان هست که میتوانیم مانند شهرهای دیگر بسازیم و مردم با این گونهها آشنا بشوند یا برخی از شخصتهایی که در همدان هستند، که این موارد در همدان اتفاق نمیافتد و جوادی تأکید میکند: کلمه المان که شما به کار میبرید اشتباه است. این کارهایی که شهرداری در شهر نصب میکند، مجسمه هستند. اما اگر قرار باشد حتی همان مجسمه هم طراحی شود باید دارای کیفیت و محتوا باشد. در قالب هنری که دارد ارائه میشود، قالب جدیدی باشد که توسط آدم خبره ساخته شود. من به شدت با نصب مجسمه حیوانات در سطح شهر مخالفم. اگر ما بخواهیم مجسمه یک حیوان را بسازیم و در سطح شهر بذاریم حتی اگر بومی باشد، این توهین به شهر است. شهر محل جایگذاری حیوان نیست. میدان فلسطین را نگاه کنید، زنبور عسل گذاشتهاند، مگر اینجا باغ وحش است؟
وی میافزاید: یادم هست که زمانی که کودک بودم، پدرم من را در مشهد به سیرکی برد که ورودی آنجا حیوان بود، خرس بود و گاو و اسب و حیوانات دیگر تا زمانی که وارد سیرک میشدی و خارج میشدی. الان شهر تبدیل به سیرک شده است. شما هر جا را نگاه میکنید یک حیوان میبینید، در چهارراه سعیدیه خرس گریزلی گذاشتهاند، مگر در منطقه ما اصلا خرس به آن شکل وجود دارد؟ یا مثلا حلزونهایی که قرار دارند که اندازه و ابعادی دارند که وحشتناک هستند. هیچ معیار زیباییشناسی در آنها رعایت نشده است.
تعریف اثر هنری
یک اثر هنری، یک کار حجمی، هر کار نقاشی، هر کاری در این زمینه، لزوما اثر هنری محسوب نمیشود. یعنی اثر هنری یا شاهکار هنری که دارای یک سری قواعد است. اولا که باید با مبانی زیباییشناسی و مبانی هنرهای تجسمی موافق و هماهنگ باشد. دارای قالب و محتوای متناسب باشد، با کیفیت بالایی ساخته شده باشد. با فرهنگ بومی و ملی ما هماهنگ باشد. همدان ما که پایتخت تاریخ و تمدن هست، کبوتر گذاشتهاند بالای چراغهای راهنمایی، یا مثلا شازده کوچولو که داستان و کارتونش را به یاد دارید، مربوط به «آنتوان دو سنت اگزوپری» نویسنده فرانسوی است که ما دو مجسمه مربوط به شازده کوچولو در سطح شهر داریم، یکی روبهروی استانداری که روی ماهی نشسته و یکی هم ورودی جاده رباط شورین (دانشگاه آزاد)، شازده کوچولویی که مربوط به فرهنگ فرانسه است چه ربطی به شهر ما دارد؟ چه هماهنگی وجود دارد؟
این هنرمند همدانی توضیح میدهد: مسئله بعدی این است که اینقدر مجسمهها بیکیفیت، بیمحتوا، ساده و فاقد ارزش هنری هستند که نمیتوان نام اثر هنری روی آنها گذاشت. بارها با شورای شهر جلسه داشتیم و ابراز داشتیم که از افراد خبره متخصص انتخاب کنید و بیایند کارشناسی کنند، هر کاری را نپذیرید و قرارداد نبندید، اما این اتفاق رخ نداد.
سلام یکی از اون ۸۰ تا کار که فرمودن سطح پایین بودن المان خورشید از مجموعه خورشید بود که متاسفانه برای این فراخوان به اصرار یکی از دوستان فرستادم. وقتی تو تیم داوری مجسمه ساز حرفه ای نباشه و کسانی که مدارکشان کشاورزی و حسابداری و … میشن داور وضعیت از این بهتر نخواهد بود. بهنام آخربین. میتوانید رزومه کاری من و تو گوگل جستجو کنید.