نگاره‌هایی از ایزدبانوی پیروزی بر تارک طاق‌های میدان همدان

0

*رضا کرمی

*کارشناس ارشد تاریخ

چه بسیار روزهایی که گذر همه ما به میدان امام افتاده و بستگی به نیازمان همه روزه و شاید چند روز یکبار از آن‌جا عبور کرده‌ایم و خیلی بی‌تفاوت و بدون توجه به آن و بی اطلاع از سابقه این اثر گرانسنگ از کنارش گذشته‌ایم. شاید ما در کشاکش گرفتاری‌ها و مشغله‌های روزمره خود جایی برای فکر کردن به این میدان تاریخی و نقش‌مایه‌هایی که بر سردر طاق‌های آن، جا خوش کرده‌اند، نداشته باشیم. اما سزاوار است قبل از پرداختن به این موضوع اندکی به تاریخچه میدان مرکزی همدان بپردازیم.

میدانی که سال‌ها نظاره‌گر بسیاری از وقایع تاریخی بوده، آمد و رفت حکومت‌ها و دولت‌ها را دیده و تغییر نسل‌ها را شاهد بوده است. اکنون هم که به هیئت و شمایل جدیدی در آمده است همچنان پابرجاست و استوارانه نمادی است برای کهن دیار همدان و چه بسیار دوست داشتی است این نماد!

در دوره پهلوی اول، با توجه به علاقه رضاشاه در برقراری مناسبات با آلمان نازی، و در راستای نوسازی و مدرن‌سازی شهرها بسیاری از مهندسین و تکنیسین‌های آلمانی وارد ایران شدند و در بخش‌های مختلف کشور از قبیل صنعت، معدن، تجارت، راه سازی و شهرسازی تحت عناوین مختلف مشغول به کار شدند. درست در همین زمان‌ها بود که در همدان نیز مانند دیگر شهرها ایده شکل‌گیری میدان‌ها و خیابان‌سازی به شیوه جدید شکل گرفت و اجرای آن به آلمان‌ها سپرده شد.

میدان امام خمینی به عنوان یکی از تاریخی‌ترین و بزرگ‌ترین میادین ایران شناخته ‌شده و به میدان حسن آباد تهران بی‌شباهت نیست؛ چراکه هردوی آن‌ها تقریبا پیرو یک سبک و مکتب معماری هستند که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

نقشه اولیه میدان امام که پیشتر میدان پهلوی نام داشته، توسط کارل فریش مهندس و معمار آلمانی در سال ۱۳۰۷ تهیه و طی سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۲ ساخته شده است. فریش با الهام از سبک شهرسازی ساسانی یعنی مدور بودن و همچنین طراحی در جزئیات فنی و فلسفی از سبک باروک(ساختمان‌های سبک باروک معمولاً یک برج مرکزی، گنبد، ایوان، برجسته‌کاری‌ها و طرح‌های مرکزی مختلفی را در نمای اصلی خود در برمی‌گیرند. در این سبک، از طراحی‌های پرشور و نقشه‌های پیچیده استفاده می‌کنند تا حس جنبش و پویایی را در بیننده برانگیزند) در اروپای قرون ۱۶ تا ۱۸ بهره برد. البته این طراحی تنها شامل خیابان کشی و میدان نبود و ساختمان‌های اطراف و ۱۲ گنبد دورتادور میدان را نیز در برمی‌گرفت. در سر در طاق های ساختمان های بین خیابان های (بوعلی و تختی)، (اکباتان و باباطاهر)و (باباطاهر و شریعتی) نقش‌مایه‌هایی دیده می‌شود که ریشه در اساطیر باستانی دارد.

البته در مورد اخیر نگاره‌ای از شاخه‌های گل و بوته‌های انبوه به چشم می‌خورد که قطعاً بی ارتباط با نمادهای کهن و سبک باروک که پیشتر بدان اشاره شد نیست اما اطلاع دقیق و قابل توجهی از آن به دست نیامده است.

اما در موارد اول و دوم ما بر سردر این دو طاق نگاره‌هایی از «نیکه» را می‌بینیم که به ظن قوی نشانه‌ای از بخت و اقبال و رهاوردی از خداوند متعال (اهورا مزدا) است.

نیکه از ایزدان و خدایان یونان باستان است که در افسانه‌های یونانی به الهه پیروزی شهرت دارد. نیکه دختر  پالاس و استوکس است و به صورت دختری بالدار با تاج پیروزی تصویر می‌شود و به عنوان نمادی برای پیروزی شناخته شده‌است. نمادی که دیهیم شاهی را به پادشاهان تقدیم می‌کند و نوید پیروزی و خوشبختی و موفقیت را برای آنان به همراه دارد. بال نشانه سرعت و توانایی پرواز است و حلقه گل نمادی از پیروزی الهی است که به قهرمانان داده می شود.

این‌ ایزدبانو در بسیاری از نگاره‌های ایران باستان هم دیده می‌شود که می‌توان به نمونه آن در طاق بستان نیز اشاره کرد که نیکه را در لباس ایرانی نشان می‌دهد و این شاید نشانه‌ای از تاثیرپذیری فرهنگ ایرانیان از فرهنگ یونان و روم باستان باشد که در پی حمله اسکندر به ایران پدیدار شده و سبب شده با ورود فرهنگ‌یونانی به ایران هنر ایرانی حفظ شده اما ظاهری یونانی پیدا کند و این تقابل فرهنگی دو ملت موجب ایجاد سبکی شده که نه یونانی محض و نه ایرانی محض باشد بلکه سبکی ترکیبی از این دو است. البته بر طبق گفته رومن گریشمن در کتاب « هنر ایران در دوره پارتی و ساسانی» به موازات ایرانی شدن فرهنگ یونانی، فرهنگ ایرانی نیز در میان فاتحان یونانی نفوذ پیدا کرده است(ص۱۵). در این‌جا جالب است اشاره شود که نام کمپانی لوازم ورزشی Nike  نیز از نام ایزدبانوی نیکه وام گرفته شده است.

همانطور که اشاره شد در دوره پهلوی اول به گسترش و نوسازی شهرها نگاهی ویژه شد و در کنار توجه به شیوه های نوین شهرسازی به سبک غربی، اندیشه بازگشت به شکوه و عظمت ایران باستان و علاقه به تاریخ و فرهنگ گذشته ایران ایجاد شد و در مصدر بسیاری از امور قرار گرفت. بازتاب ظهور اندیشه باستان گرایی و توجه به اساطیر و افسانه‌های کهن ایرانی در شکل گیری و نوع معماری بسیاری از بناهای آن دوران به چشم می‌خورد و میدان امام همدان نمونه بی‌نظیر و زیبایی از این آمیختگی هنری و فرهنگی است. چراکه آلمان‌ها هم مانند ایرانیان علاقه بسیاری به استفاده از نمادها و اساطیر باستانی در ساخت ابنیه و ساختمان‌های خود داشته و دارند و در کشور آن ها نیز بناهای بسیاری با این ویژگی و طرز معماری خاص آن به چشم می‌خورد.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.