چِرنیت

*محمد فلاح انگار قاطر بیچاره قطره‌ای آب شده بود و رفته توی زمین!!! چشمان «ساشا» به ساعت گرد و غبار گرفته دیواری خیره مانده بود. عقربه‌های شَل خبر می‌دادند که چهل و…

باد خزانی

*مریم رازانی *نویسنده هشتاد و هشت سال از درگذشت «عارف قزوینی» شاعر ملی و «سراینده رهایی ایران» گذشت. اهالی فرهنگ همدان همچون دو سال گذشته بر مزار این مبارز،…

رهایی از زندگی

*زهرا کرد *پرستار لامپ یخچال ایستاده ته بخش نقطه شروع ارتباط ما بود. وقتی رفتم غذای مریض را بردارم، دیدم خط پیشانی‌اش برخلاف بسته بودن چشم‌ها عمیق شده و نشان از…